سر ادموند هیلاری اولین فاتح اورست

سر ادموند هیلاری اولین فاتح اورست 




سِر ادموند هیلاری کوهنورد و کاشف و نیکوکار نیوزلندی بود. او و تنزینگ نورگی (نپال) نخستین انسان‌هایی بودند که به قله اورست صعود کردند. این دو نفر که در بیست و نه مه ۱۹۵۳ در ساعت ۱۱٫۳۰ به قله اورست رسیدند هر دو عضو یک هیئت انگلیسی به سرپرستی جان هانت بودند که از مسیر یال جنوب شرقی (با عبور از آبشار یخی، کم غربی و لوتسه فیس) به قله رسیدند.

هیلاری زنبورداری نیوزلندی بود که بعدها از سوی ملکه انگلیس به دریافت لقب سر یا شوالیه مفتخر گردید.

پیش از وی تلاش‌های فراوانی برای فتح اورست صورت گرفته بود. در سال ۱۹۲۴ جورج مالوری کسی که پیکان حمله سه هیئت نخست این کوه بود، در تلاش برای فتح قله جان خود را به همراه همنوردش اندرو اروین از دست داد

در ماه مه سال ۲۰۰۶، انزجار خود را از دسته‌ای ۴۰ نفره از کوهنوردان صعود کننده به اورست، که کوهنورد دیگری (دیوید شارپ) را در راه قله در حال مرگ رها کردند، اعلام کرد.

فاتح قله اورست و جستجوگر قطب جنوب سر ادموند هیلاری در سن ۸۷ سالگی برای بازدید مجدد به قطب جنوب بازگشت. به اعتقاد او این آخرین سفرش به این سرزمین یخ زده خواهد بود.

او در روز ۱۱ ژانویه ۲۰۰۸ در بیمارستان شهرداری آوکلند درگذشت.

وی که نيوزيلندی بود، نامش به عنوان يکی از بزرگ ترين ماجراجويان قرن بيستم ثبت شده و بيشتر عمرش را صرف کمک به مردم در کوهستان های نپال کرده است.
در سال ۱۹۹۹، ادموند هيلاری در کتاب «چشم انداز از فراز قله» سکوت طولانی اش را درباره اين پرسش که او يا تنزينگ کدام شان اولين گام را بر نوک قله اورست گذاشته اند پاسخ داد. 

به گفته گفته آقای هيلاری، او اولين کسی است که به آنجا پا گذاشته و تنزينگ لحظاتی بعد به او ملحق شده است. اما آقای هيلاری تا زمان مرگ تنزينگ در سال ۱۹۸۶، همواره از پاسخ به اين سوال طفره می رفت و کارشان را يک کار گروهی می ناميد.
ادموند هيلاری در پذيرش اين عنوان که او اولين فاتح اورست است، فروتنی نشان می داد و مايل بود نام «تنزينگ نوگای»، راهنمای محلی کوهستان که پا به پای او در ۲۹ می ۱۹۵۳ تا قله اورست بالا آمد، در کنار نامش ذکر شود.
او درباره فتح اورست می نويسد:«ديگر هيچ چيز جز آسمان بالای سر ما نبود...ما اورست را درنورديديم.....عمده عکس العمل های من آسودگی خاطر و متعجب بودن بود. آسودگی خاطر چون عذاب طولانی راه تمام شده بود و متعجب چون اين امر برای من اتفاق افتاده بود، اد هيلاری پير، يک نگهبان زنبور عسل...باورم نمی شد.
فلسفه زندگی آقای هيلاری ساده بود:«ماجراجويی می تواند برای يک آدم معمولی با قابليت های معمولی باشد، همچون خود من.»
تاکنون بيش از دويست نفر در راه فتح قله اورست، جان خود را از دست داده اند.



صعود فنی ترانگو

گزارش ذیل مربوط به یکی از شاخصترین صعود های انجام گرفته بر روی برج بی نام ترانگو(۶۲۵۱ متر) است .

دو کوهنورد فنی و قدرتمند لهستانی و سوئیسی به نامهای وویتک کورتیکا((Wojciech Kurtyka,و ارهارد لرتان(Lortan Erhard)در سال ۱۹۸۸ موفق به گشایش مسیری جدید در رخ شرقی برج بی نام ترانگو شدند این اولین صعود دو نفره بر روی این برج بود که توسط این دو هیمالیا نورد جسور به انجام رسید. در ادامه گزارش این برنامه را که توسط وویتک کورتیکا نگاشته شده را مشاهده کنید:

رخ شرقی برج بی نام ترانگو ارتفاعی بیش از ۱۰۰۰ متر دارد. من و ارهارد لرتان از سوئیس از ۲۴ ژوئن تا ۱۴ جولای مسیری جدیدی را در این بخش بکر و دست نخورده دیواره گشودیم.

ارهارد لرتان

وویتک کورتیکا

این اولین صعود دو نفره بر روی این برج بود که شاید بتوان آنرا زیباترین ستون سنگی در تمام دنیا نامید.

مسیری با ۲۹ کارگاه بر روی دیواره ای باگرانیت طلائی کریستالی فوق العاده و زیبائی خیره کننده. مسیر از مرکز رخ شرقی در امتداد خط مشخصه ای که از کنجهایی بزرگ تشکیل شده به قله اصلی منتهی می شود , سقفهای سنگی و گاها” قارچ های برفی که بطور ناپایداری به سطح دیواره چسبیده اند در بالای این کنجها قرار دارد.

بخش بالائی مسیر سطح گرانیتی یکپارچه با پوشش طلائی رنگ است و ما با خوش شانسی تمام توانستیم شکافهای عالی بر روی آن بیابیم و با یک تراورس پاندوله به این شکافها برسیم.

بیشتر طولها را باید به روش مصنوئی و منحصرا” با استفاده از فرند و شفت بعنوان ابزار حمایت میانی صعود نمود. اما لازم به ذکر است با توجه به کیفیت سنگ این مسیر, برای صعودهای طبیعی در آینده بسیار جذاب به نظر می رسد. درجه سختی صعود مصنوعی گاها” بهA3 نیز می رسید . درجه سختی صعود طبیعی این مسیر نیز با توجه به ارتفاع بالای آن بیشتر می شود لذا من به راحتی می توانم درجه VI بر اساس درجه بندی UIAA را بدان بدهم.

ما ۱۴ روز خالص بر روی دیواره فعالیت نمودیم که شامل سه بخش می شد:

۸ روز از این زمان صرفا” به صعود اختصاص داشت . سه روز را صرف بارکشی بر روی دیواره نمودیم و سه روز نیز به بازگشت و انتقال بارها به پائین اختصاص یافت.

خیلی عاقلانه نیست که شما در منطقه قراقروم انتظار یک دوره طولانی هوای خوب را داشته باشید. بنا براین ما مجبور بودیم از یک تاکتیک نیمه آلپی برای صعود استفاده کنیم.

با توجه به اینکه تنها دو جای کمپ بر روی دیواره وجود داشت ما روزانه به سمت بالا پیشروی می کردیم و بعد از ثابت کردن طنابها جهت شب مانی به محل کمپ فرود می آمدیم. بنا براین در مواقع خرابی هوا مجبور نبودیم که به کمپ اصلی بازگردیم و بدین شکل مقدار زیادی در انرژی و زمان خود صرفه جوئی می کردیم.

در تاریخ۲۰ ژوئن کمپ اصلی را در ارتفاع ۴۰۰۰ متر یخچالDunge برپا کردیم. در ۲۴ ژوئن پس از یک پیمایش شبانه با کوله های بیش از ۳۵ کیلوگرم به کمپ اصلی برج بی نام در ارتفاع ۵۲۰۰ متر رسیدیم. در دو روز بعدی ۳۰۰ متر طناب را در بخشهای سنگی ابتدای مسیر و تا انتهای نوار برفی زیر بخش اصلی دیواره ثابت گذاری نمودیم و ۲۶ ژوئن هم به کمپ اصلی بازگشتیم.

طبق برنامه قرار بود که پس از این استراحت در کمپ اصلی در صورتی که شرائط هوا به ما اجازه دهد حمله نهائی خود را به سمت قله انجام دهیم که البته اینگونه نشد.

در دوم جولای حرکت خود را به سمت بالا آغاز کردیم با بارهای ۲۵ کیلوگرمی که هنوز به اندازه کافی سنگین بودند تا حدی که نزدیک بود در مسیر طنابهای ثابت ما را با مشکل مواجه کنند.

بعد از صعود مسیر طناب ثابت دوباره به نوار برفی رسیدیم ، جائیکه محل کمپ اول ما بود. طی سه روز بعد ما کنج های بزرگ را صعود کردیم . در تاریخ ۵ جولای در هوائی بورانی به پای هرم رسیدیم آن شب هوا بدتر هم شد و سطح دیواره نیز پوشیده از برف خیس شده و تجهیزات شب مانی ما هم کاملا” خیس شد.

صبح ششم جولای ما چاره ای جز بازگشت به کمپ اصلی نداشتیم درحالیکه ۳۰۰ متر بالای نوار برفی را ثابت گذاری کرده بودیم.

سومین و آخرین تلاش ما در ۹ جولای آغاز شد. در آن روز ما ۱۲۰۰ متر مسیر را صعود کردیم که ۶۰۰ متر آن را یومار زده و تا انتهای روز یک طول طناب بیشتر هم صعود کردیم و مهمترین بخش مسیر که برای ما ناشناخته بود نیز آشکار شد که این امر باعث شادی بسیار ما شد.

در بالای هرم ما یک تاقچه کوچک سنگی را یافتیم که با وجود شیب رو به پائین آن برای برقرای کمپ دوم ما جای مناسبی بود. در بالای هرم نیز شکاف فوق العاده ای را یافتیم . و مسیر ادامه یافت با صعود شکاف دوبله((double crack , سپس کنج مخفی و صفحه خیس(wet slab) و سر انجام تنوره قارچی(mushroom chimney) که آخری با قارچهای برفی مسدود شده بود اما این امر در خط الراس قله پدیدار شد . بعد از دو طول صعود مسیر یخی و یک طول ۲۵ متری صعود یک پله سنگی در ساعت ۳ بعد از ظهر ۱۳ جولای به قله رسیدیم.

در پله سنگی منتهی به قله ما وارد مسیر دیگری شدیم و تعدادی میخ قدیمی هم در آنجا یافتیم که احتمالا” مربوط به تیم سال ۱۹۸۷ بود.

آن شب ما تا کمپ ۲ فرود آمدیم.

از شب بعد هفته طوفانی آغاز شد با اینحال ما توانستیم بعد از جمع آوری سه بخش طناب ثابت در ساعات بعد از ظهر آنروز به پائین برج برسیم.

با مرور خاطرات روزهائی را که در برج بی نام گذراندیم می توانم این صعود دیواره ای فوق العاده تکنیکی را با صعودهای دو نفره ای که بر روی قلل بالای ۸۰۰۰ متری انجام شده مقایسه کنم. افرادی هستند که با این نظر من مخالفند اما باید بگویم که صعود ترانگو مستلزم مجموعه متنوعی از توانائی های فیزیکی و تکنیکی است و تاکتیک صعود در برج ترانگو بسیار پیچیده تر است چون اگرچه از لحاظ ارتفاع کمتر است اما از لحاظ صعود عمودی طولانی تر است و نیازمند تجهیزات بیشتری هم هست و حتی می توانم بگویم که صعود برج بی نام ترانگو حد اقل برای خود من به مراتب دشوارتر از صعود یک قله ۸۰۰۰ متری بود. ما دو نفر ۱۲۰ کیلوگرم غذا و تجهیزات را به کمپهای بالاتر حمل کردیم و هر کدام حدود۳۰۰۰ متر بر روی طناب ثابت یومار زدیم. ما همواره نگران آسیب دیدن طنابهایمان در اثر درگیری با لبه های تیز سنگهای گرانیت مسیر بودیم. گاهی اوقات تنها با نوک انگشتانمان از یک سقوط ناگهانی نجات یافتیم.


اخبار سنگنوردی


قهرمانی کشور در بخش بانوان نفرات برتر به شرح ذیل معرفی شدند:

۱- الناز رکابی نفر اول از استان زنجان

۲- نگار ورشوچی نفر دوم از استان همدان

۳- نسرین عبدالرحیمی نفر سوم از استان تهران

با تبریک فراوان به عزیزان یاد شده

الناز رکابی

نگار ورشوچی

نسرین عبدالرحیمی

قدرت شگفت انگیز تلقين



می گويند شخصی سر کلاس رياضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بيدار شد وباعجله دو مسأله راکه روی تخته سياه نوشته بود يادداشت کرد و بخيال اينکه استاد آنها را بعنوان تکليف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد. هيچيک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت . سرانجام يکی را حل کرد وبه کلاس آورد. استاد بکلی مبهوت شد ، زيرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غير قابل حل رياضی داده بود. 
اگر اين دانشجو اين موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمی کرد، ولی چون به خود تلقين نکرده بود که مسأله غير قابل حل است ، بلکه برعکس فکر می کرد بايد حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله يافت. 

برای آنکس که ایمان دارد ناممکن وجود ندارد

چند نمونه فراموش نشدني باعث تغيير نگرش پزشكان و روانشناسان شد.
 

يك زنداني كه قصد فرار داشت بطور مخفيانه خود را در يكي از اتاقكهاي قطار جا داده بود و بعد از حركت فهميده بود كه در يخچال قطار قرار دارد. 
زنداني مطمئن بود كه در طي چندين ساعتي كه در يخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقيقاً اينطور هم شد. 
اما بعد از رسيدن به مقصد مشاهده كردند كه زنداني يخ زده در حالي كه يخچال قطار خاموش بوده است و اين نشان ميدهد كه شخص زنداني به خود تلقين كرده كه منجمد خواهد شد و اين تلقين براي او حكم يك تصوير ذهني مطابق با افكار او داشته و همين باعث شده كه سلولهاي بدن وي واقعاً سرما را حس كرده و كم كم منجمد شود.

نمونه ديگر آزمايشي بود كه به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از مجرمين محكوم به اعدام انجام شد. 
آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشماني بسته در حضور مجرم دوم با بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در اين هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونريزي شديد بود. سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين بار شاهرگ دست وي را فقط با تيغه اي خط كشيدند و در اين حين كيسه آب گرم نيز بالاي دست وي شروع به ريختن مي كرد اين در حالي بود كه دست او به هيچ وجه زخمي نشده بود. اما شاهدان يعني پزشكان و روانشناسان با كمال ناباوري ديدند كه مجرم دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ دستش به مانند نفر اول بريده شده و خونريزي مي كند. ريخته شدن خون را نيز بر روي دست خود حس مي كرده است. در واقع تصوير ذهني او چنين بوده كه تا چند لحظه ديگر به مانند نفر اول هلاك مي شود و همين طور هم شد.
 

اين نشان مي دهد كه دستگاه عصبي شما با توجه به آنچه فكر مي كنيد يا خيال مي كنيد كه حقيقت دارد واكنش نشان مي دهد. 

دستگاه عصبي شما تجربه خيالي را از تجربه واقعي تميز نمي دهد. 
در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتي كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار مي گيرد واكنش نشان مي دهد. 
اين يكي از قوانين اوليه و اصولي ذهن است. در واقع اينطوري ساخته شده ايم. 

ازتون میخوام که لحظه به لحظه مواظب گفته ها، فکرها و حرفای دلتون باشین. مواظب باشین که به خودتون چی میگین هیچ وقت نگین که چرا زندگی من اینجوری چون همش دست خودتون و این شمائین که زندگی خودتون رو به ویرونه و کلبه ای خرابه تبدیل میکنین یا به قصری باشکوه و شاهکاری بی نظیر

خواص کیوی

به گزارش افکارنیوز، ‌اگر تا به حال پرتقال را فقط به خاطر ویتامین ث بالای آن و پیشگیری از سرماخوردگی مصرف می‌كردید می‌توانید كیوی را جایگزین آن كنید. ویتامین ث موجود در كیوی ۲ برابر پرتقال، ۶ برابر لیمو ترش و میزان مواد مغذی آن ۸ برابر سیب است.

كیوی در اصل متعلق به كشور چین است، اما اكنون مردم سراسر دنیا این میوه را مصرف می‌كنند. ایتالیا، نیوزلند، چین، فرانسه و ژاپن جزو بزرگ‌ترین تولیدكنندگان كیوی محسوب می‌شوند. این میوه به نام‌های متعددی نامیده می‌شد تا این ‌كه در سال ۱۹۵۹ نام كیوی برای آن انتخاب شد (كیوی برگرفته از نام پرنده بی‌پرواز بومی نیوزلند است). در سال ۱۹۷۴ نام كیوی به صورت نام رسمی تجاری این میوه درآمد.

كیوی چه دارد
كیوی منبعی غنی و سرشار از ویتامین ث است و مقدار ویتامین ث آن از پرتقال نیز بیشتر است. همچنین دانه‌های سیاه آن حاوی ویتامین D است. كیوی همچنین دارای ویتامین A، ای ویتامین‌های ب۱، ب۲، ب۳ فولیك اسید و سایر ویتامین‌های گروه ب است. كیوی از میوه‌های بسیار كم‌كالری است. در ۱۰۰گرم كیوی ۶۱ كالری وجود دارد و از جهت میزان كالری همردیف زردآلو و نارنگی است. در ۱۰۰ گرم كیوی ۳۳۱ میلی‌گرم پتاسیم، ۲۶ میلی‌گرم كلسیم و۴۰ میلی‌گرم فسفر وجود دارد. مقدار پتاسیم آن از موز كمتر است، اما در مقابل از میزان منیزیم بسیار بالایی برخوردار است همچنین دارای مس، آهن و فسفر است.

پشمالوی پرخاصیت‌

كیوی این میوه پرزدار، دارای مواد غذایی بالا و میزان كالری بسیار پایینی است، به این خاطر در رده میوه‌های بسیار مفید قرار دارد. این میوه به دلیل خاصیت كاهندگی كه بر سطح‌تری گلیسیرید دارد، از غلظت خون می‌كاهد و از تنگ شدن عروق و بروز انواع سكته‌ها جلوگیری می‌كند.كیوی با داشتن آنتی‌اكسیدان فراوان خاصیت ضدسرطانی بسیاری دارد و امكان مبتلا شدن به بعضی از سرطان‌ها را كاهش می‌دهد.

مصرف هویج می‌تواند از ضعیف شدن بینایی جلوگیری كند. حتما این جمله را بارها شنیده‌اید، اما شاید تا به حال نشنیده باشید كه كیوی هم چنین خاصیتی دارد. كیوی با داشتن پیش‌سازهای ویتامین آ همچنین ویتامین ای و ث موجب حفظ سلول‌های دستگاه بینایی می‌شود. ویتامین ث موجود در كیوی موجب تقویت سیستم حفاظتی بدن می‌شود. كیوی منبع خوبی برای پتاسیم و كلسیم است. پتاسیم باعث كاهش فشار خون می‌شود. كیوی ادرارآور است. به علت كالری پایین افرادی كه تصمیم به كاهش وزن خود دارند می‌توانند این میوه را مصرف كنند.

بعد از خوردن غذاهای گوشتی قدری اسید معده خنثی می‌شود. در این شرایط آنزیم‌های كیوی می‌توانند مدت كوتاهی فعالیت كنند و این زمان كافی است كه مواد پروتئینی به وسیله این آنزیم‌ها به قطعات كوچك‌تر و قابل هضم تبدیل و تجزیه شوند. این امر، عمل هضم غذاهای سنگین در معده را آسان می‌كند، لذا خوردن كیوی به همراه غذاهای گوشتی برای هضم آسان‌تر غذا توصیه می‌شود.

چند نكته

۱- كیوی خام نیز دارای مقادیر زیادی آنزیم به نام پاپایین است كه از نظر تجاری برای نرم كردن گوشت مفید است، اما احتمال دارد برای بعضی از افراد آلرژ‌ی‌زا باشد. بویژه افرادی كه به آناناس حساسیت دارند مستعد حساسیت به این میوه هم هستند.

۲- كیوی را می‌توانید در دمای اتاق نگهداری كرده، آن ‌را به مدت چند روز ذخیره كنید.

۳- ‌هرگز كیوی را كنار سیب و گلابی قرار ندهید. كیوی به هنگام رسیدن مقداری گاز اتیلن از خود متصاعد می‌كند این گاز باعث رسیدن میوه‌های دیگری چون سیب و گلابی می‌شود، لذا نباید محل نگهداری كیوی با سایر میوه‌ها یكی باشد.

۴- در هنگام خرید كیوی اگر بر اثر فشار جزئی، نرمی زیر دستان خود احساس كردید از خریدن آن صرف‌نظر كنید.

۵-‌ كیوی دارای اگزالات است. این تركیب می‌تواند موجب سنگ كلیه شود. به این علت این میوه برای افرادی كه مستعد سنگ كلیه و سنگ كیسه صفرا هستند باید با احتیاط مصرف شود.

۶- اگزالات موجود در كیوی مانع جذب كلسیم می‌شود. به این علت بهتر است ۲ تا ۳ ساعت قبل و بعد از مصرف لبنیات این میوه را میل نكنید تا مانع جذب كلسیم نشود.

۷- كیوی طلایی دارای پوستی نرم و برنزی رنگ بوده و گوشت آن به رنگ طلایی است. ارزش تجاری این نوع كیوی از انواع سبز بیشتر است.

۸- كیوی را می‌توانید حلقه كرده و خشك كنید و به جای خوردن چیپس، كیوی خشك شده میل كنید.

در تخت جمشید چه میگذرد؟؟؟؟؟؟؟/

 از زمان‌های دور که تخت جمشید، پایتخت ایران باستان بود تا به امروز که هیچ شباهتی به آن دوران ندارد، چرخ گردون دورهای زیادی به خود دیده است، ولی گویا، هنوز هم هدف وسیله را توجیه می‌کند؛ چه آن زمان که پرسپولیس را بنا کردند تا چه بسا زمزمه ستون‌های برافراشته‌اش گوش فلک را کر کند و سیل هدایای نوروزی را به آنجا بکشاند و چه اکنون که برای برپایی جشن نوروز در آنجا تلاش می‌شود؛ اما خبری از لایروبی جوی‌های نخستین شهر زهکشی شده جهان نمی‌شود تا شاید از گزند آب و باران حفظ شود! 

هرچند نام نوروز در آثار مکتوب هخامنشیان نیامده، وجود بنای تخت جشمید، بهترین بیان آیین‌های نوروزی یا جشن بهاری است؛ بنایی که برخی بر این باورند اندازه کوچک آن، نشان می‌دهد که نه می‌توانسته پایتخت این امپراتوری بزرگ باشد و نه محل اقامت همیشگی شاه و درباریان بلکه احتمالا پایتخت تشریفاتی و آیینی این سلسله به شمار می‌رفته و در آن جشن‌های نوروز و مهرگان را با شکوه هر چه بیشتر برگزار می‌کردند تا نمایندگان ملت‌های پیرو (بیشتر دنیای متمدن آن روز) در آن شرکت کنند؛ با‌شکوه‌ترین بنایی که تا آن روز روی زمین ساخته شده بود و شاید نماد بهشت آرمانی مردم کهن این سرزمین به شمار می‌آمد، تا جایی که برخی این جایگاه جشن نوروزی را «زادگاه نوروز» می‌خوانند.
به گزارش «تابناک»، نوروز یکی از رسوم کهن ایرانیان است که آغاز مشخصی برای پیدایش آن در دست نیست و تنها تا این اندازه درباره‌اش می‌دانیم که به پیش از تاریخ برمی‌گردد؛ آیین با شکوهی در آغاز بهار که همیشه در این خطه بزرگ داشته می‌شده و رد آن را در بسیاری نقوش تاریخی هم می‌توان یافت، به ویژه در تخت جمشید که برخی آن را زادگاه نوروز می‌نامند. 

این در حالی است که در سال‌های اخیر، اخبار خوشی از این اثر ملی و ثبت شده کشورمان در میراث جهانی یونسکو، به گوش نمی‌رسد و پس از بی‌مهری‌هایی که به مخالفت با هزینه‌های گزاف پهلوی دوم و آخر در برگزاری جشن نوروز، به این بنای باستانی روا شد، طی سال‌های گذشته هم اخباری چون آبگیری سد سیوند در چند ده کیلومتری تخت جمشید (که البته اثر آن بر این بنا ثابت نشده است)، تیراندازی به سمت بخش‌هایی از بنای به جای مانده از آن در یکی از سریا‌ل‌های تلویزیونی (که این هم گویا تکذیب شد) و آب گرفتگی بخش‌هایی از آن (که این یکی نه تکذیب شد و نه چاره‌جویی!)، همواره خاطر بسیاری از هموطنانمان را آزرده است. 

اکنون چند سالی است که اگر میزان بارندگی‌های منطقه از حد خاصی فرا‌تر برود، بسیاری از بخش‌های محوطه باستانی تخت جمشید با آب گرفتگی روبه‌رو می‌شود و تا هنگامی که این آب‌های سطحی تبخیر نشود، همچون آینه، تصویر وارونه این بنای بر جای مانده از رخدادهای گوناگون را در معرض دیدمان قرار می‌دهد و بیم ویرانی آن را گوشزد می‌کند؛ ویرانی ناشی از فرسایش، ترک خوردگی، رشد گلسنگ‌ها و دردهایی از این دست که متأسفانه تنها تدبیری (!) که مسئولان امر برایش اندیشیده‌اند، شن پاشی در روزهای بارانی است تا شاید راه بازدید گردشگران باز باشد و لابد سودی از این راه به آنان برسد.


اتفاقی که به گواه این تصاویر، در سال ۸۹ به اوج رسید و انتظار داشتیم تا پایان سال جاری مرتفع شود که گویا خبری نشده؛ حتی با وجودی که مدت‌هاست کارشناسان میراث فرهنگی اذعان دارند که احیای سیستم آب و فاضلاب تخت جمشید، یکی از اولویت‌های مهم ساماندهی وضعیت آن است که باید با یک برنامه‌ریزی درست و هر چه زودتر انجام شود.






تصاویری که اواخر سال ۸۹ در خبرگزاری مهر منتشر شد

این در حالی است که دو سال پیش و در زمان برگزاری نخستین جشن نوروز که به میزبانی کشورمان در جریان بود، رئیس‌جمهور تاجیکستان پیشنهاد برگزاری جشن نوروز سال بعد در تخت جمشید را داد که البته با مخالفت برخی از مقامات، این پیشنهاد به نوعی به انجام نرسید و مسئولان مجبور شدند (!) جشن را با تخت جمشیدی برگزار کنند که در تهران ساخته و پرداخته شده بود، تا جایی که هنوز هم تصاویر ماکت‌های غول‌آسای ساخته شده تخت جمشید برای دومین جشن جهانی نوروز سال ۹۰، در ایمیل‌ها دست به دست می‌شود؛ آن هم در شرایطی که چندی پیش، باز هم تصاویری از آب گرفتگی دیار فراموش نوروز، روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت تا شاید به یادمان بیاورد که پز نوروز دوستی، چیزی نیست، جز یک تفکر مبتنی بر منیت برخی که ممکن است هر میل دیگری را در خود نهفته باشد، ولی قطعا ناشی از دلسوزی برای نگهداشت این میراث کهن نخواهد بود!









از انتشار این تصاویر در خبرگزاری ایسنا، چند روزی بیشتر نمی‌گذرد