چه باید گفت؟ چه باید کرد؟/؟/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/


فروردین | |
۱ فروردین | جشن نوروز/جشن سال نو |
۲ فروردین | عيدنوروز |
۳ فروردین | عيدنوروز |
۴ فروردین | عيدنوروز |
۶ فروردین | روز اميد،روزشادباش نويسي |
۱۰ فروردین | جشن آبانگاه |
۱۳ فروردین | جشن سيزده بدر |
۱۷ فروردین | سروش روز،جشن سروشگان |
۱۹ فروردین | فروردين روز،جشن فروردينگان |
اردیبهشت | |
۱۰ اردیبهشت | جشن چهلم نوروز |
۱۵ اردیبهشت | جشن ميانه بهار/جشن بهاربد |
خرداد | |
۶ خرداد | خرداد روز،جشن خردادگان |
۱۳ خرداد | تير روز،جشن تيرگان |
تیر | |
۱ تیر | جشن آب پاشونك،جشن آغاز تابستان |
۱۵ تیر | جشن خام خواري |
مرداد | |
۷ مرداد | مرداد روز،جشن مردادگان |
۱۰ مرداد | جشن چله تابستان |
شهریور | |
۴ شهریور | زادروز داراب (كوروش) |
۴ شهریور | شهريور روز،جشن شهريورگان |
مهر | |
۱۶ مهر | مهر روز،جشن مهرگان |
۲۱ مهر | جشن پيروزي كاوه و فريدون |
آبان | |
۱۰ آبان | آبان روز، جشن آبانگان |
۱۵ آبان | جشن ميانه پاييز |
آذر | |
۱ آذر | آذر جشن |
۹ آذر | آذر روز، جشن آذرگان |
۳۰ آذر | جشن شب يلدا |
دی | |
۱ دی | روز میلاد خورشید؛ جشن خرم روز، نخستین جشن دیگان |
۸ دی | دی به آذر روز، دومین جشن دیگان |
۱۵ دی | دی به مهر روز، سومین جشن دیگان |
۲۳ دی | دی به دین روز، چهارمین جشن دیگان |
بهمن | |
۲ بهمن | بهمن روز، جشن بهمنگان |
۵ بهمن | جشن نوسره |
۱۵ بهمن | جشن ميانه زمستان |
۲۹ بهمن | جشن سپندارمذگان، روز عشق |
5اسفند جشن اسفندگان | |
آخرین چهارشنبه سال | جشن چهارشنبه سوری |
همونی که هی بسته میشه...
یعنی تا یه ذره بارون میاد بسته میشه ...
این جاده كه يكي از قشنگ ترين جاده هاي جنگليه ايران هست رو ميگيري و ميري ...
يه جاده ي كوهستاني تو مايه هاي عباس آباد كلار دشت...
نه .. شایدم قشنگ تر !
سِر ادموند هیلاری کوهنورد و کاشف و نیکوکار نیوزلندی بود. او و تنزینگ نورگی (نپال) نخستین انسانهایی بودند که به قله اورست صعود کردند. این دو نفر که در بیست و نه مه ۱۹۵۳ در ساعت ۱۱٫۳۰ به قله اورست رسیدند هر دو عضو یک هیئت انگلیسی به سرپرستی جان هانت بودند که از مسیر یال جنوب شرقی (با عبور از آبشار یخی، کم غربی و لوتسه فیس) به قله رسیدند.
هیلاری زنبورداری نیوزلندی بود که بعدها از سوی ملکه انگلیس به دریافت لقب سر یا شوالیه مفتخر گردید.
پیش از وی تلاشهای فراوانی برای فتح اورست صورت گرفته بود. در سال ۱۹۲۴ جورج مالوری کسی که پیکان حمله سه هیئت نخست این کوه بود، در تلاش برای فتح قله جان خود را به همراه همنوردش اندرو اروین از دست داد
در ماه مه سال ۲۰۰۶، انزجار خود را از دستهای ۴۰ نفره از کوهنوردان صعود کننده به اورست، که کوهنورد دیگری (دیوید شارپ) را در راه قله در حال مرگ رها کردند، اعلام کرد.
فاتح قله اورست و جستجوگر قطب جنوب سر ادموند هیلاری در سن ۸۷ سالگی برای بازدید مجدد به قطب جنوب بازگشت. به اعتقاد او این آخرین سفرش به این سرزمین یخ زده خواهد بود.
او در روز ۱۱ ژانویه ۲۰۰۸ در بیمارستان شهرداری آوکلند درگذشت.
وی که نيوزيلندی بود، نامش به عنوان يکی از بزرگ ترين ماجراجويان قرن بيستم ثبت شده و بيشتر عمرش را صرف کمک به مردم در کوهستان های نپال کرده است.
در سال ۱۹۹۹، ادموند هيلاری در کتاب «چشم انداز از فراز قله» سکوت طولانی اش را درباره اين پرسش که او يا تنزينگ کدام شان اولين گام را بر نوک قله اورست گذاشته اند پاسخ داد.
به گفته گفته آقای هيلاری، او اولين کسی است که به آنجا پا گذاشته و تنزينگ لحظاتی بعد به او ملحق شده است. اما آقای هيلاری تا زمان مرگ تنزينگ در سال ۱۹۸۶، همواره از پاسخ به اين سوال طفره می رفت و کارشان را يک کار گروهی می ناميد.
ادموند هيلاری در پذيرش اين عنوان که او اولين فاتح اورست است، فروتنی نشان می داد و مايل بود نام «تنزينگ نوگای»، راهنمای محلی کوهستان که پا به پای او در ۲۹ می ۱۹۵۳ تا قله اورست بالا آمد، در کنار نامش ذکر شود.
او درباره فتح اورست می نويسد:«ديگر هيچ چيز جز آسمان بالای سر ما نبود...ما اورست را درنورديديم.....عمده عکس العمل های من آسودگی خاطر و متعجب بودن بود. آسودگی خاطر چون عذاب طولانی راه تمام شده بود و متعجب چون اين امر برای من اتفاق افتاده بود، اد هيلاری پير، يک نگهبان زنبور عسل...باورم نمی شد.
فلسفه زندگی آقای هيلاری ساده بود:«ماجراجويی می تواند برای يک آدم معمولی با قابليت های معمولی باشد، همچون خود من.»
تاکنون بيش از دويست نفر در راه فتح قله اورست، جان خود را از دست داده اند.
دو کوهنورد فنی و قدرتمند لهستانی و سوئیسی به نامهای وویتک کورتیکا((Wojciech Kurtyka,و ارهارد لرتان(Lortan Erhard)در سال ۱۹۸۸ موفق به گشایش مسیری جدید در رخ شرقی برج بی نام ترانگو شدند این اولین صعود دو نفره بر روی این برج بود که توسط این دو هیمالیا نورد جسور به انجام رسید. در ادامه گزارش این برنامه را که توسط وویتک کورتیکا نگاشته شده را مشاهده کنید:
رخ شرقی برج بی نام ترانگو ارتفاعی بیش از ۱۰۰۰ متر دارد. من و ارهارد لرتان از سوئیس از ۲۴ ژوئن تا ۱۴ جولای مسیری جدیدی را در این بخش بکر و دست نخورده دیواره گشودیم.
ارهارد لرتان
وویتک کورتیکا
این اولین صعود دو نفره بر روی این برج بود که شاید بتوان آنرا زیباترین ستون سنگی در تمام دنیا نامید.
مسیری با ۲۹ کارگاه بر روی دیواره ای باگرانیت طلائی کریستالی فوق العاده و زیبائی خیره کننده. مسیر از مرکز رخ شرقی در امتداد خط مشخصه ای که از کنجهایی بزرگ تشکیل شده به قله اصلی منتهی می شود , سقفهای سنگی و گاها” قارچ های برفی که بطور ناپایداری به سطح دیواره چسبیده اند در بالای این کنجها قرار دارد.
بخش بالائی مسیر سطح گرانیتی یکپارچه با پوشش طلائی رنگ است و ما با خوش شانسی تمام توانستیم شکافهای عالی بر روی آن بیابیم و با یک تراورس پاندوله به این شکافها برسیم.
بیشتر طولها را باید به روش مصنوئی و منحصرا” با استفاده از فرند و شفت بعنوان ابزار حمایت میانی صعود نمود. اما لازم به ذکر است با توجه به کیفیت سنگ این مسیر, برای صعودهای طبیعی در آینده بسیار جذاب به نظر می رسد. درجه سختی صعود مصنوعی گاها” بهA3 نیز می رسید . درجه سختی صعود طبیعی این مسیر نیز با توجه به ارتفاع بالای آن بیشتر می شود لذا من به راحتی می توانم درجه VI بر اساس درجه بندی UIAA را بدان بدهم.
ما ۱۴ روز خالص بر روی دیواره فعالیت نمودیم که شامل سه بخش می شد:
۸ روز از این زمان صرفا” به صعود اختصاص داشت . سه روز را صرف بارکشی بر روی دیواره نمودیم و سه روز نیز به بازگشت و انتقال بارها به پائین اختصاص یافت.
خیلی عاقلانه نیست که شما در منطقه قراقروم انتظار یک دوره طولانی هوای خوب را داشته باشید. بنا براین ما مجبور بودیم از یک تاکتیک نیمه آلپی برای صعود استفاده کنیم.
با توجه به اینکه تنها دو جای کمپ بر روی دیواره وجود داشت ما روزانه به سمت بالا پیشروی می کردیم و بعد از ثابت کردن طنابها جهت شب مانی به محل کمپ فرود می آمدیم. بنا براین در مواقع خرابی هوا مجبور نبودیم که به کمپ اصلی بازگردیم و بدین شکل مقدار زیادی در انرژی و زمان خود صرفه جوئی می کردیم.
در تاریخ۲۰ ژوئن کمپ اصلی را در ارتفاع ۴۰۰۰ متر یخچالDunge برپا کردیم. در ۲۴ ژوئن پس از یک پیمایش شبانه با کوله های بیش از ۳۵ کیلوگرم به کمپ اصلی برج بی نام در ارتفاع ۵۲۰۰ متر رسیدیم. در دو روز بعدی ۳۰۰ متر طناب را در بخشهای سنگی ابتدای مسیر و تا انتهای نوار برفی زیر بخش اصلی دیواره ثابت گذاری نمودیم و ۲۶ ژوئن هم به کمپ اصلی بازگشتیم.
طبق برنامه قرار بود که پس از این استراحت در کمپ اصلی در صورتی که شرائط هوا به ما اجازه دهد حمله نهائی خود را به سمت قله انجام دهیم که البته اینگونه نشد.
در دوم جولای حرکت خود را به سمت بالا آغاز کردیم با بارهای ۲۵ کیلوگرمی که هنوز به اندازه کافی سنگین بودند تا حدی که نزدیک بود در مسیر طنابهای ثابت ما را با مشکل مواجه کنند.
بعد از صعود مسیر طناب ثابت دوباره به نوار برفی رسیدیم ، جائیکه محل کمپ اول ما بود. طی سه روز بعد ما کنج های بزرگ را صعود کردیم . در تاریخ ۵ جولای در هوائی بورانی به پای هرم رسیدیم آن شب هوا بدتر هم شد و سطح دیواره نیز پوشیده از برف خیس شده و تجهیزات شب مانی ما هم کاملا” خیس شد.
صبح ششم جولای ما چاره ای جز بازگشت به کمپ اصلی نداشتیم درحالیکه ۳۰۰ متر بالای نوار برفی را ثابت گذاری کرده بودیم.
سومین و آخرین تلاش ما در ۹ جولای آغاز شد. در آن روز ما ۱۲۰۰ متر مسیر را صعود کردیم که ۶۰۰ متر آن را یومار زده و تا انتهای روز یک طول طناب بیشتر هم صعود کردیم و مهمترین بخش مسیر که برای ما ناشناخته بود نیز آشکار شد که این امر باعث شادی بسیار ما شد.
در بالای هرم ما یک تاقچه کوچک سنگی را یافتیم که با وجود شیب رو به پائین آن برای برقرای کمپ دوم ما جای مناسبی بود. در بالای هرم نیز شکاف فوق العاده ای را یافتیم . و مسیر ادامه یافت با صعود شکاف دوبله((double crack , سپس کنج مخفی و صفحه خیس(wet slab) و سر انجام تنوره قارچی(mushroom chimney) که آخری با قارچهای برفی مسدود شده بود اما این امر در خط الراس قله پدیدار شد . بعد از دو طول صعود مسیر یخی و یک طول ۲۵ متری صعود یک پله سنگی در ساعت ۳ بعد از ظهر ۱۳ جولای به قله رسیدیم.
در پله سنگی منتهی به قله ما وارد مسیر دیگری شدیم و تعدادی میخ قدیمی هم در آنجا یافتیم که احتمالا” مربوط به تیم سال ۱۹۸۷ بود.
آن شب ما تا کمپ ۲ فرود آمدیم.
از شب بعد هفته طوفانی آغاز شد با اینحال ما توانستیم بعد از جمع آوری سه بخش طناب ثابت در ساعات بعد از ظهر آنروز به پائین برج برسیم.
با مرور خاطرات روزهائی را که در برج بی نام گذراندیم می توانم این صعود دیواره ای فوق العاده تکنیکی را با صعودهای دو نفره ای که بر روی قلل بالای ۸۰۰۰ متری انجام شده مقایسه کنم. افرادی هستند که با این نظر من مخالفند اما باید بگویم که صعود ترانگو مستلزم مجموعه متنوعی از توانائی های فیزیکی و تکنیکی است و تاکتیک صعود در برج ترانگو بسیار پیچیده تر است چون اگرچه از لحاظ ارتفاع کمتر است اما از لحاظ صعود عمودی طولانی تر است و نیازمند تجهیزات بیشتری هم هست و حتی می توانم بگویم که صعود برج بی نام ترانگو حد اقل برای خود من به مراتب دشوارتر از صعود یک قله ۸۰۰۰ متری بود. ما دو نفر ۱۲۰ کیلوگرم غذا و تجهیزات را به کمپهای بالاتر حمل کردیم و هر کدام حدود۳۰۰۰ متر بر روی طناب ثابت یومار زدیم. ما همواره نگران آسیب دیدن طنابهایمان در اثر درگیری با لبه های تیز سنگهای گرانیت مسیر بودیم. گاهی اوقات تنها با نوک انگشتانمان از یک سقوط ناگهانی نجات یافتیم.