289155.jpg



شايد كسى باور نكند اگر بشنود درايران هنوز قلعه هاى مسكونى وجود دارد. قلعه پنج هكتارى گورتان باوجود ويژگى هاى ارزشمند ميراثى كه آن را شايسته ثبت در فهرست آثار ملى مى كند، آخرين و تنها بازمانده از قلعه روستاهاى كشور است كه اين روزها نفسهاى آخر خود را مى كشد.اگر همين چند خانوار باقى مانده كمتر از تعداد انگشتان دست نيز از درون قلعه كوچ كنند و مانند هم ولايتى هايشان ساكن بيرون قلعه شوند آن وقت ديگر دامها و پرندگان تنها ساكنان و شاهدان تخريب آرام آرام آن خواهند بود و البته اهالى روستا نيز شاهدان بيرونى آن. اين در حالى است كه تا همين۳۰ سال پيش قلعه گورتان مملو از جمعيت بود.قصه مهاجرت از قلعه از دهه به بعد با افزايش احساس امنيت، ازدياد جمعيت و ايجاد امكان بهره بردارى و ساخت و ساز از زمينها آغاز شد.اما در سالهاى قبل و بعد از انقلاب به اوج رسيد تا تقريباً خالى از سكنه و نيمه متروكه شد.اغلب خانه هاى سالم و نيمه سالم قلعه، اين روزها طويله دام هاى روستاييان شده اند و كوچه ها ودالانها و هشتى هاى مسقف زوزه كش بادهاى كويرى.در يك صبح بهارى زير آفتاب كوير درون قلعه مى گردم.از كوچه هاى خالى رد مى شوم.وارد كاروانسرا ، آب انبار، آسياب و خانه هاى سالم و يا متروك مى شوم.آثار زندگى همه رخت بربسته اند، به جز ۳ يا ۴ خانه مسكونى، در قلعه تنها مكان عمومى باقى مانده از گذشته كه نشان از حيات دارد عبادتگاه و گرمابه آن است.۳ مسجد قديمى قلعه هنوز سالم ، تميز و مفروش آماده در انتظار رهگذرى است كه قصد عبادت كند.
* روستايى محصور در يك قلعه
روستاى گورتان ازتوابع بن رود ، مركز دهستان گاوخونى در ۱۱۰ كيلومترى شرق اصفهان و ۴۵ كيلومترى شمال غرب تالاب گاوخونى واقع شده است.مردم آن دركنار فارسى به لهجه يا زبانى خاص صحبت مى كنند كه ويژه ساكنان شرق اصفهان و برخى نقاط ديگر است كه به اعتقاد زبان شناسان در فارسى قديم و پهلوى ريشه دارد .شغل اصلى مردم آن نيز همانند همه روستاييان كشاورزى و دامدارى است. مناطق شرقى اصفهان در امتداد رودخانه زنده رود تا تالاب گاوخونى از تاريخ و قدمتى كهن برخوردار است .و گورتان نيز از اين قاعده مستثنى نيست.وجود آثار تاريخى و باستانى سالم و نيمه مخروبه در طول مسير و اطراف نشانگر همين است .رد پاى آن را نيز مى توان در كتابهاى تاريخى مختلف يافت .قلعه گورتان كه به آن قورتان نيز مى گويند، نزديك به ۴۰ هزار متر مربع مساحت دارد و داراى ۱۴ برج بوده كه دوبرج آن را رودخانه تخريب كرده.قلعه ميان جاده اصلى و رودخانه زاينده رود و رو به روى روستاى جديد واقع شده، يكى از برجهايى كه اكنون تخريب شده درست در محلى بوده كه هم اكنون رودخانه جريان دارد .در صورتى كه در زمان ساخت، رودخانه با پيچ كمى از بالاتر عبور مى كرده است .سالم ترين بخش قلعه ضلع شرقى آن است كه كنار جاده اصلى قرار گرفته. درون قلعه پنج هكتارى قورتان دو قلعه كوچكتر و قديمى تر قراردارد. يكى از اين قلعه ها به نواب معروف است.سيد حسن فاطمى دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگى ارگ زنده رود (گورتان) مى گويد : اين قلعه مربوط به اوايل ورود اسلام به ايران ( دوره بنى اميه ) است.خلفاى بنى اميه براى هر ولايت يك نايب و هر نايب نيز براى مناطق زيرمجموعه خود يك نواب انتخاب مى كرده كه قلعه نواب محل زندگى نواب منطقه رودشت بوده است .قلعه ديگر باغچه گل نام دارد كه بيشتر ارباب نشين بوده است. دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگى زنده رود مى افزايد : در سالهاى بعد با افزايش جمعيت قلعه بزرگترى دركنار قلعه قبلى ساخته و به آن ملحق شده است .به گفته او قدمت قلعه به ۱۱ قرن قبل باز مى گردد.فاطمى مى گويد تا پيش از انقلاب قلعه بكر بكر بود.۲ دروازه داشت (كه يكى به واسطه آب رودخانه تخريب شده ) با ۲ درچوبى بزرگ.او حتى خانه قديمى خودشان را هم نشانم مى دهد ومى گويد تا سال دوم دبستان به همراه ساير اهالى دركنار هم درون قلعه زندگى مى كرديم .
باهم وارد قلعه نواب مى شويم.قلعه ۳ طبقه بوده كه اكنون بيشتر قلعه به واسطه چرخش مسير رودخانه - طغيان آب و عدم رسيدگى تخريب شده است.فاطمى مى گويد قطر حصار قلعه ۳ تا ۵ متر بوده است.
۳ ۴، خانوار ساكن قلعه گورتان تقريباً در نزديكى هم زندگى مى كنند.وارد يك كوچه مسقف مى شويم.كوچه بن بست است و انتهاى آن در چوبى بزرگى قرار گرفته.در خانه را مى زنيم .مهدى توكلى دهيار جوان روستا به زبان گورتانى با زنى كه در را باز كرده صحبت مى كند.اما ظاهراً مرد خانه نيست و زن هم در را مى بندد.اما .دوباره در مى زند زن در را باز مى كند و اين بار خودم جلو مى روم.دهيار مرا معرفى مى كند .برايم جالب است كه چگونه اين چند خانوار برخلاف ديگران حاضر به ترك قلعه نشده اند.زن مى گويد مستأجر اين خانه است و او هم بعد از ازدواج ساكن بيرون قلعه شده بوده است.فاطمه اكبرى مى گويد : چون با خانواده همسرش يكجا زندگى مى كرده اند و آنجا هم برايشان كوچك بوده مجبور مى شوند مستأجريكى از خانه هاى قلعه شوند.وقتى از او مى پرسم زندگى در قلعه را دوست دارد؟ مى گويد نه.كى زندگى در اين خرابه ها را دوست دارد.اما ادامه حرفهايش چيز ديگرى است.مى فهمم كه ناراحتى او فقط از خرابه ها نيست فاطمه اكبرى مى گويد : كودكى من توى اين كوچه ها گذشته از همه شان خاطره دارم.او بخصوص به كوچه نزديك قلعه گل اشاره مى كند و مى گويد : وقتى از آن رد مى شوم ياد همبازيها و سور و سات گذشته مى افتم، افسوس كه حالا سوت و كور شده است .
* غريبخانه در قلعه
قلعه ۳ مسجد دارد.مسجد ابراهيم كه روى سنگ بالاى سر در آن نوشته «اين مسجد را وقف نمود على با شهربانو در سنه ۱۰۸۴ هجرى قمرى».نكته جالب مسجد اين است كه نزديك حمام ساخته شده و عرفاً مسجدى مردانه بوده و بيشتر هم نماز صبح در آن خوانده مى شده .براى همين يك كلون بيشتر ندارد كه آن هم زنانه است. وجود كلون زنانه هم براى مواقعى بوده كه اگر زنى بامردى در مسجد كار داشت آن را به صدا در مى آورد. معمارى مسجد چهارايوانى ساده است وباغچه كوچك و پر گلى دارد.كف آن با فرش يا پتو مفرش شده.برق دارد و همه وسايل عبادت نيز در آن مهياست.نه انگار كه اين ۳ مسجد درون قلعه اى نيمه متروكه واقع شده.اگرچه مسجد متولى اى به ظاهر ندارد اما فاطمى مى گويد : در تمامى مساجد قلعه هميشه باز است تا اگر رهگذرى از ساكنان يا غير ساكنان ازاينجا عبور كرد، بتواند از مسجداستفاده كند .مسجد ديگر بالا نام دارد كه مربوط به اوايل دوره اسلامى است.ديگرى مسجد پايين يا شبستان نام دارد .نكته جالب در معمارى مساجد گورتان وجود مكانى به نام غريبخانه است.در مساجد گورتان اتاقى قراردارد كه به آن غريبخانه مى گويند.اين اتاق براى مسافرانى ساخته شده كه در راه مانده اند و آشنايى در روستا ندارند.غريبخانه هنوز هم قابل استفاده است. فاطمى علت وجود اين تعداد مسجد را در مقايسه با مقياس قلعه - جمعيت ساكنان گذشته و همچنين ساير دسترسى ها وخدمات مذهبى بودن مردم آنجا مى داند تا آنجا كه مثلاً قلعه از گذشته يك حمام داشته است.گورتان يا قورتان يك كاروانسرا و ۴ آسياب هم داشته كه ظاهراً ۲ تا باقى مانده .يكى نيمه مخروبه و يكى سالم است.در گورتان به آسياب ارگاه مى گويند .
گورتان ۴ محله دارد.در ضلع شمال شرقى طايفه رحمانى ساكن بوده اند .در جنوب شرقى سادات زندگى مى كرده اند جنوب غربى طايفه ديگرى كه به مساح معروف بودند و فاميلى آنها هم رحمانى بوده است.فاطمى كه خود از طايفه سادات است مى گويد :در وسط قلعه و شمال غربى نيز باقى فاميلها ساكن بودند. سالم ترين محله در گورتان محله رحمانى است.روى بالكن يكى از خانه هاى اين محله كه مى ايستى و به پشت بامهاى خانه هاى اطراف نظر مى كنى خانه ها به نظر كاملاً سالم مى رسند .فاطمى مى گويد : بخشهايى از فيلم شيخ بهايى در اين محله بازى شده است .گچ بريها - بخاريها - موزاييك هاى آجرى كف اتاقها و كنگره هاى لب بام برخى خانه ها هنوزسالم است وتنها به يك مرمت ساده و استحكام بخشى سقف نياز است تا بتوان از آن به عنوان يك مكان قابل سكونت يا اقامتگاه سنتى يا چايخانه و...استفاده كرد .
يكى ديگر از سازه هاى جالب درون قلعه ساختمان موسوم به نخلدان است كه در گذشته نخل و علم مربوط به مراسم عاشورا را در آن نگهدارى مى كردند .
* حسينيه اى نوساز در وسط قلعه
وقتى وارد قلعه مى شوى درست در وسط آن عمارت بلند نوسازى مى بينى.كوك ناسازى در وسط يك بافت تاريخى. ۹ سال پيش ساكنان روستا حسينيه كوچك و قديمى قلعه را تخريب مى كنند و به جاى آن ساختمانى نوسازى با ارتفاع ۱۰متر برپا مى كنند.كه از بيرون و بلندى به خوبى نمايان است.متأسفانه ساخت اين حسينيه نوساز در اين مكان نه تنها با باقى بافت ناهمخوان است بلكه اهالى براى برگزارى مراسم زار( عزادارى مخصوص محرم ) دست به تخريب بخشهايى از بازار قديمى - خانه ها و كوچه هانيز زده اند.جواد چهرازى كارشناس سازمان ميراث فرهنگى اصفهان مى گويد : اصلاً نيازى به چنين فضايى درون قلعه نبوده است.اين در حالى است كه حسينيه در اكثر مواقع كم استفاده است و تنها در روزهاى عزادارى محرم از آن استفاده مى شود .
* ميراث فرهنگى كندى يا سستى ؟
چندى قبل محور گردشگرى شرق اصفهان يا به عبارتى محور گردشگرى زاينده رود به تصويب رسيد.بحث مرمت آثار تاريخى اين محور نيز از دوسال قبل با تخصيص اعتباراتى از محل اعتبارات ملى و استانى آغاز شد، اما به نظر مى رسد گورتان در اين ميان تقريباً فراموش شده است.باوجود اين كه به گفته چهرازى نقشه بردارى از قلعه به پايان رسيده و در شرف ثبت در فهرست آثار ملى قرار دارد اما آنها كه از نزديك دستى بر آتش دارند اين را كافى نمى دانند .تخريب مداوم قلعه در اثر بارندگى ها بخصوص بارندگى هاى اخير كه منجر به ريزش سابات( ديوار سقف دار) و هشتى ورودى قلعه باغچه گل شد - طغيان و بالا آمدن آب رودخانه ( همانگونه كه به تخريب دروازه يكى از دروازه ها و ارگ نواب انجاميده) - تبديل برخى خانه ها به طويله و محل نگهدارى دام از مهمترين عوامل تخريب ارگ گورتان است.دهيار روستا مى گويد :مهمترين مسأله اين است كه به روستاييان مجوز ساخت مجتمع دامدارى نمى دهند تا بتوانند دامهاى خود را از درون قلعه به بيرون منتقل كنند.در حال حاضر چون روستاييان دامهاى خود را در خانه هاى اجدادى يا قبلى خود درون ارگ نگهدارى مى كنند نمى توان به راحتى آنها را مجبور به تخليه كرد.او اضافه مى كند : حداقل كارى كه مى توان كرد اين است كه زمينى جايگزين آن به روستاييان بدهند.در حالى كه به گفته او اين كار نيز به راحتى ممكن نيست و به مجوز اداره منابع طبيعى نياز دارد.او با اشاره به اين كه گورتان در فهرست روستاهاى هدف گردشگرى استان و كشور قرار گرفته است مى گويد : به همين علت به توجه بيشترى نياز دارد.او با بيان اين كه ارگ گورتان، با روستاى قهى كه به عنوان پايگاه ميراث فرهنگى شناخته شده و از چند سال قبل كار مرمت واحيا فضاى تاريخى آن آغاز شده قابل مقايسه نيست اضافه مى كند : گورتان براى جلوگيرى از تخريب بيشتر قلعه و حفظ آن در وضعيت موجود به حداقلى از اعتبار نياز است كه متأسفانه نه از سوى ميراث فرهنگى و نه استاندارى دراختيار دهيارى قرارداده نمى شود .او مى گويد : ما از استاندارى درخواست كرديم با تخصيص اعتبار اندكى به ماامكان دهد خاكريزى دور قلعه بسازيم تا رودخانه بيش از اين آن را تخريب نكند اما در پاسخ به ما گفته شد بايد طرح گردشگرى داشته باشيد .توكلى با اشاره به اين كه منابع مالى روستا و مردم نيز در حدى نيست كه تكافوى هزينه هاى نگهدارى و مرمت قلعه را بكند ادامه مى دهد : ظاهراً تا زمانى كه اين ارگ به ثبت نرسد هيچ كارى نمى توان براى آن انجام داد.اما احمد شهباز مسئول پايگاه حفاظتى ميراث فرهنگى بخش بن رود نيز با اشاره به اين كه هيچ امكانات و اطلاعاتى از سوى ميراث فرهنگى در اختيار يگانهاى ميراث فرهنگى قرارداده نمى شود مى گويد : اين درحالى است كه در صورت ارائه يكسرى اطلاعات اوليه مرمتى يا اعتبارى مى توانيم كارهاى زيادى را در اين منطقه آغاز كنيم.شهبازى با بيان اين كه حضور يك كارشناس ميراث فرهنگى براى بازديد يا بررسى ارگ گاه ماهها طول مى كشد مى گويد : ارگ مانند بيمارى است كه به درمان ضربتى و اورژانسى نياز دارد، او با اشاره به اين كه منطقه بن رود يك سايت كامل گردشگرى است و قابليت هاى بسيارى دارد مى گويد: گردشگرى كه وارد منطقه شود مى تواند به خوبى يك روز كامل براى بازديد از جاذبه هاى طبيعى تاريخى مانند تالاب - تپه هاى شنى - ارگ گورتان - كبوتر خانه ها اختصاص دهد .
* تاريخ شفاهى و مكتوب گورتان جمع آورى مى شود

دبير جمعيت دوستداران ارگ زنده رود همچنين از جمع آورى تاريخ شفاهى و مكتوب گذشته گورتان خبر مى دهد.او به دست نوشته ها - اسناد - كتب خطى و چاپى قديمى - بازيها - ضرب المثل ها - و اصطلاحات خاص روستا اشاره مى كند و مى گويد از طريق اعضاى انجمن كه از جوانان اهالى روستا هستند، در حال گرد آورى همه اينها هستيم تا به نوعى به ايجاد موزه اى زنده از گذشته گورتان دست بزنيم

با تشکر از بانو جزینی به خاطر پژوهش کاملی که انجام دادند

http://www.iran-newspaper.com