جان طبيعتگردان در دستان راهنماياني با 18 ساعت آموزش!
|
استقرار
در طبيعت و آموزش امداد و نجات، از مواردي است که به راهنمايان طبيعتگردي
آموزش داده ميشود. آيا 18 ساعت آموزش امداد و نجات کافي است تا راهنمايان
با انواع آسيبها و خطرهايي که طبيعتگردان را تهديد ميکند آشنا شوند؟
فاصله مراکز درماني با گردشگاههاي طبيعي به گونهاي است که مصدومان در
کمترين زمان، مورد معالجه و درمان قرار گيرند؟
|
گردشگري در طبيعت همواره با خطر همراه است |
|
خبرگزاري
ميراث فرهنگي- گروه گردشگري- هم مهربان و بخشنده است هم بيرحم و خشن.
بهتر است با او همراه شوي و به قوانينش احترام بگذاري. در نگهداري و
پاسداشت آن بکوشي ، رودخانههايش را نخشکاني و بر درختانش، خطي به يادگار
ننويسي تا او هم با تو مهربان باشد و آغوش خود را به گرمي بر تو بگشايد.
طبيعت با جاذبههاي بسيارش تو را بهسوي
خود ميخواند و تو براي حضور در آن، ناچاري نکتههايي را رعايت کني. وقتي
به کوير يا جنگل ميروي بايد مسير را بشناسي، جهتها را بداني و اگر گم شدي
دستپاچه نشوي؛ ممکن گرما يا سرمازده شوي، شايد هم مار و عقرب، تو را بگزد
بايد بداني چه کني و چگونه خود را به اولين مرکز درماني برساني ... بيگمان
تو همه اينها را نميداني از اينرو براي رفتن به طبيعت، به سراغ تورهاي
طبيعتگردي ميروي تا به باور خود با راهنمايي همراه شوي که طبيعت و چگونگي
حضور در آن را ميشناسد؛ دورههاي امداد و نجات را گذرانده و ميداند
چگونه راه را پيدا کند اگر آسيب ديدي و گم شدي، پيدايت کند و در صورت نياز،
زخمت را ببندد و تو را به نخستين مرکز درماني برساند. اما کدام راهنماي
گردشگري با گذراندن 18 ساعت دوره امداد و نجات ميتواند چنين کند؟ فرض
ميکنيم راهنمايي، دورههاي تکميلي را هم از سر بگذراند مراکز درماني
کداماند؟ فاصله مراکز درماني تا گردشگاههاي طبيعي چقدر است؟
فخرالسادات غني، مدير آموزش موسسه طبيعت،
آموزش امداد و نجات به راهنمايان طبيعتگردي را به دو بخش تقسيم ميکند و
ميگويد: يک قسمت، استقرار در طبيعت وو آموزش مواردي چون جهتيابي است بخش
ديگر با عنوان کلي امداد و نجات به مواردي چون بريدگي، شکستگي، انواع
سوختگي، مارگزيدگي و چگونگي کمک رساندن به کساني ميپردازد که دچار حادثه
شدهاند. همچنين به راهنمايان روش ساخت برانکارد و حمل مصدوم را هم آموزش
ميدهيم اما 18 ساعت دوره امداد و نجات، زمان بسيار کوتاهي است و عملا
هيچکدام از راهنمايان طبيعتگردي نميتوانند در مباحث عميق شوند فقط کليتي
را فراميگيرند و ما تنها ميتوانيم دريچهاي بر آنها بگشاييم.
او به نبود ايستگاههاي امداد منطقهاي
اشاره و بيان ميکند: خود من در جنگل ابر دچار سانحه شدم؛ نه پزشکي در
درمانگاه خرقان بود و نه پرستاري من تا شاهرود آمدم تا بتوانم انگشتم را
بخيه کنم. از سوي ديگر در سالهاي اخير، کساني به برگزاري تورهاي
طبيعتگردي ميپردازند که شناختي از طبيعت ندارند براي مثال، تور
تنگهواشي، تور اساني نيست و بايد يک راهنماي طبيعتگرد با گروه همواه شود
امات چند درصد آژانسها چنين استانداردهايي را رعايت ميکنند؟
غني، حضور در طبيعت را نيازمند رعايت آدابي
خاص ميداند و ميگويد: پوشيدن لباس مناسب و همراه داشتن کولهاي سبک از
ابتداييترين مواردي است که براي سفر به طبيعت بايد مورد توجه قرار گيرد
اما همه چيز دچار نقصان است. طبيعت گردي، فرهنگ و اداب خاص خود را ميطلبد.
آدابي که در بيشتر موارد رعايت نميشود.
مدير آموزش موسسه طبيعت با اشاره به اينکه
علاقهمندان ميتوانند پس از گذراندن دورههاي ابتدايي، دورههاي تخصصي
امداد و نجات را هم بگذرانند بيان ميکند: اين دورههاي تخصصي، 68 ساعته
است و راهنمايان در آن با روش پانسمان و تزريقات و ديگر موارد اضطراري آشنا
مي شوند اما حتا دورههاي تخصصي هم چندان به کار راهنما و مسافر حادثه
ديده نمي آيد و تنها راهنمايان را علاقهمند ميکند تا دورههاي تکميليتري
را پشت سر بگذارند.
غني در پاسخ به اينکه چرا تورهاي
طبيعتگردي از وجود پزشک و پرستار بيبهرهاند ميگويد: وجود پزشک يا
پرستار، هزينه تور را بسيار بالا ميبرد ضمن اينکه شايد يک پزشک عمومي به
اندازه راهنمايي که دورههاي امداد و نجات را گذرانده به يک مصدوم کمک کند
چون طبيعت و ويژگيهايش را نميشناسد.
افسانه احساني، مدير آموزش موسسه آواي
طبيعت پايدار است. او به مدت زماني که راهنمايان طبيعتگردي ميگذرانند
اشاره و بيان ميکند: کساني که طبيعت گردي را انتخاب ميکنند، طي 323 ساعت
با کوهها و رودخانهها و پرندگان و گونههاي گياهي و هرچه که مربوط به
طبيعت ايران آست آشنا ميشوند؛ از اين 323 ساعت، زماني هم به چگونگي
استقرار در طبيعت و امداد و نجات اختصاص يافته است. پيداکردن مسير، چادر
زدن، جهتيابي، پانسمانهاي ساده و... را مياموزند.
او هم اين زمان در نظر گرفته شده براي
استقرار در طبيعت و آموزش امداد و نجات را کوتاه و ناکافي ميداند و
ميگويد: راهنمايان گردشگري دو روز در طبيعت استقرار دارند و تنها با کليتي
از طبيعت آشنا ميشوند در صورتي که راهنمايان براي آشنايي با روشهاي
امدادرساني بايد يک دوره دوساله را پشت سر بگذارند اما در اين دورهها يک
سري مقدمات را مياموزند و اينکه چطور بيمار يا شخص آسيبديده را به
نزديکترين مرکز درماني برسانند.
احساني با اشاره به مواردي چون گم شدن در
کوير يا جنگل ميگويد: گم شدن، يکي ديگر از مشکلاتي است که ممکن است
گريبانگير طبيعتگردان شود. راهنماي طبيعتگردي بايد قبل از برگزاري تور
به منطقه مورد نظر بروند و با مخاطرات آن آشنا شوند. به عبارتي بايد منطقه
را به خوبي بشناسند و بدانند به کجا ميروند و بايد چه مسيري را طي کنند.
از سوي ديگر همه راهنماهاي طبيعتگردي از«جي.پي.اس» استفاده مي کنند؛ مگر
تورهاي ماجراجويانه که تيم امداد در کنارشان هست.
او به اينکه نه مسافران که بعضي راهنمايان
هم تفاوت ميان اکوتوريسم و طبيعت گردي را نميدانند، اشاره و بيان ميکند:
اکوتوريسم، کمترين آسيب را به طبيعت و بيشترين سود را به جامعه محلي
ميرساند. معرفي جاذبههاي تاريخي و طبيعي کافي است. ما بايد خود را براي
حضور مسئولانه در طبيعت آماده کنيم. به نظر بنده هر راهنمای طبیعت گردی که قصد دارد حرفه ای شود باید چند سالی را در مدرسه کوهستان سپری کندتا با دشواریهای مختلف برخورد مستقیم داشته و بتواند گروهی را به سلامت به مقصد برساند. | |
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 11:22 توسط مهدی گلی
|
مهدی گلی هستم راهنما و مدرس گردشگری