تالابها ...
تالابها را ارزشمندترین پاره از بومسازگان (اکوسیستم) میدانند که هر هکتار از آن، دهها برابر هر هکتار از متنوعترین زیستبومهای جهان ارزش دارد. با این وجود، هیچ زیستگاهی در جهان مانند تالابها در معرض انقراض و نیستی قرار نداشته و ندارد! چرا؟

چرا مدیریت حاکم بر سرزمین در اغلب کشورهای جهان نتوانسته تا امتیازهای منحصربهفرد محیطهای تالابی را به نحوی درک کند که هرگز در پای رشد اقتصادی و دیگر مصلحتهای اجتماعی، شاهد کاهش سطح و کیفیت آنها نباشیم؟
پرسشی که شاید سبب شد تا 43 سال پیش گروهی از نخبگان جهان به رهبری اسکندر فیروز، بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست در ایران بکوشند تا جهانیان را وادار به حمایت از کنوانسیونی کنند که هدفش حفظ، حراست و بازگشت توان زیستپالایی به این مهمترین زیستبوم آبی/خشکی کره زمین باشد؛ زیستبومی که اگر بتواند قدرت خوداحیایی خود را بدست آورد، بیشک قادر خواهد بود تا بر کیفیت زندگی زیستمندانی که در اطرافش زیست میکنند - از جمله انسانها - بیافزاید.
این نکته به ویژه از این منظر حایز اهمیت است که نشان میدهد توجه به لزوم وجود یک معاهدهی بینالمللی محیط زیستی توسط ایرانیان در زمانی مطرح شد که حتی هنوز نشست جهانی استکهلم در سال 1972 میلادی برگزار نشده بود؛ نشستی که از آن تعبیر به آغاز انقلاب محیط زیستی در دوران معاصر میکنند.
اما اینک، 168 کشور در کنوانسیون جهانی رامسر عضو هستند و 2177 تالاب ارزشمند خود را به مساحت 208518409 هکتار در آن به ثبت رساندهاند تا واجد بیشترین توجه جهانی باشند. سهم ایران از این خوان بیرقیب، 24 تالاب با وسعت 1486438 هکتار است که اندکی کمتر از یک درصد خاک کشور را دربرمیگیرد. اما به رغم پیشگامی ایران و اهمیت منحصربه فرد تالابها در تضمین حیات اجتماعی روبه رشد ایرانیان، متأسفانه باید بپذیریم که هیچ زمان چون امروز، سایهی سیاه مرگ بر موجودیت این پهنههای آبی کمنظیر دست بالا را نداشته است.
در حقیقت، امروز نه تنها حال تالابهایی چون بختگان، طشک، کمجان، کافتر، مهارلو، ارژن، پریشان، گاوخونی، هامون، جازموریان، میقان، مسیله و ... خوب نیست؛ تالابهایی که در زیستاقلیمهای خشک و نیمه خشک کشور مستقر شده و به شدت از تغییرات ریزشهای سالانهی آسمانی ممکن است متأثر شوند. بلکه وضعیت آن گروه از تالابهایی که در مناطق نسبتاً مساعدتر چون نوار مرطوب شمال و مناطق زاگرس مستقر شدهاند هم رضایتبخش نیست.از آن جمله میتوان به وضعیت ناگوار تالابهایی چون انزلی، بوجاق، گمیشان، آلماگل، آلاگل، زریوار و ... اشاره کرد. تالابهایی که اغلب آنها ظاهراً نباید از محدودیتی به نام منابع آب چون همتایان مرکزی خود در کشور رنج بکشند.

حال چه باید کرد؟
به نظر میرسد در روزی که به نام ایران در جهان میدرخشد (سیزدهم بهمن برابر با دوم فوریه) و یادآور چهل و سومین سالروز حیات دیرینهترین کنوانسیون محیط زیستی جهان موسوم به رامسرسایت است، باید بکوشیم تا با شناسایی و معرفی مهمترین دلایل مرگ و اضمحلال تالابها، اقدام به ظرفیتسازی و آموزش جوامع محلی کرده و بدینترتیب زمینه را برای برونسپاری و واگذاری مدیریت تالابها به خود مردم ساکن در اطراف آن آماده سازیم.
اگر مردم ساکن در کانیبرازان واقع در جنوب استان آذربایجان غربی توانستند در سختترین شرایط اقلیمی و بحرانهای منطقهای، دوباره کانیبرازان را احیاء کرده و آن را به عنوان بیست و چهارمین تالاب بینالمللی کشور در سال 1390 در کنوانسیون جهانی رامسر، ثبت کنند؛ حتماً با اقدامهایی مشابه قادر خواهیم بود تا از پریشانحالی فامور در کازرون هم بکاهیم و دوباره بخت را با بختگان یار سازیم. اگر مردم کانیبرازان امروز با تمام وجود میگویند: «تالاب، خون رگهای ماست.» این فرصت وجود دارد تا خون حیاتی سرزمین ایران (تالابها) را به کمک ارتقای دانایی ایرانیان، آموزش مستمر و اعتماد به سمنهای محیط زیستی دوباره به فلات ایران بازگردانیم تا به همهی دنیا ثابت کنیم: حرکت در مسیر پاسداری از تداوم حیات تالابها، در حقیقت حرکت در راه رونق چرخ اقتصادی پایدار کشور است.
امید که با چنین رویکردی، دیگر شاهد استقرار سدهایی چون ملاصدرا، سیوند، پانزده خرداد، تنگ سرخ و اغلب سدهای ساخته شده در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه نباشیم؛ سدهایی که به بهانهی توسعه، سببساز مرگ تالابها و تشدید فرآیند ویرانگر بیابانزایی را فراهم ساختند و سبب شدند تا تالابهای بهشتی دیروز، در آرزوی آن باشند که به آنها مرداب گفته شود! لقبی که در اغلب موارد، باید بپذیریم که آرزویی دستنایافتنی به نظر میرسد، مگر آنکه با عزمی راسخ نشان دهیم، مهمترین اصل در چیدمان طراحی توسعه در کشور، تبعیت از نقشه آمایش سرزمین و توانمندیهای بومشناختی آن است.
منبع :وبلاگ > درویش، محمد - میگویند: بخت از بختگان رفته، پریشان، پریشانحال شده و تالابهای امروز در حسرت نامیده شدن به مردابهای دیروز هستند! چرا؟ یادداشت پیش رو به بهانهی چهل و سومین سالروز تولد کنفرانس رامسر در 1349 میکوشد تا روزگار امروز تالابهای ایرانی را به تصویر کشد ...

به گزارش قدس آنلاین به نقل از عصر ایران "گراهام دیوید هاگز" جهانگرد و فیلمساز 34 ساله بریتانیایی که از سال 2009 رکورد سفر بدون هواپیما به 201 کشور جهان را دارد، ایران را جزء یکی از 10 کشور برگزیده خود و دوست داشتنی ترین کشوری خواند که تا کنون از آن دیدار کرده است.
این مرد بریتانیایی اهل لیور پول نخستین سفر خود را در سال 2009 با سفر به اروگوئه آغاز کرد و سپس پس از 4 سال به تمامی کشورهای جهان بدون هواپیما سفر کرده است.
نخستین مُهر گذرنامه گراهام در اول ژانویه 2009 در کشور اروگوئه ثبت شده و آخرین آن به عنوان پایان سفرش به همه کشورهای دنیا در جزیره "سیشلز" در اقیانوس هند ثبت شده است.
پاسپورت هاگز به دلیل پر شدن مهرهای ورود و خروج به کشورها در 4 سال گذشته ، 4 بار تعویض شده است. نام او در کتاب رکوردهای گینس به عنوان فردی که به تمامی کشورهای جهان بدون استفاده از هواپیما سفر کرده ، ثبت شده است.
وی اخیرا ویدئویی 201 ثانیه ای از 201 کشوری که به آن سفر کرده است روی شبکه یوتیوب قرار داده است.
گراهام اخیرا در مصاحبه با شبکه " Esquire" درباره سفر به ایران خاطره ای جالب تعریف کرده است.
این مرد بریتانیایی در این باره در پاسخ به سوالی که چه درسی از سفرهایش به کشورهای جهان گرفته است، گفت :" درس اصلی که گرفتم این بود که هیچگاه ملتی را بخاطر دولت آن قضاوت نکنم. دوستانه ترین کشوری که دیدم ایران بود و اصلا انتظارش را نداشتم.
وی به خاطره خود از سفر به ایران اشاره می کند و می افزاید:" سوار در یک اتوبوس بین شهری بودم و پیر زنی کوچک جثه در مقابلم نشسته بود و با موبایلش صحبت میکرد. ناگهان رو به من کرد و با ایما و اشاره گوشی خود را به من داد. من که نمی دانستم چه می خواهد، گوشی را گرفتم و گفتم "Hello"! صدای مردی جوان را شنیدم که خیلی روان انگلیسی صحبت می کرد. وی گفت که مادربزرگش نگران من است که نکند جایی را نداشته باشم که چیزی بخورم. او می خواست تا مرا به خانه اش ببرد تا برایم صبحانه درست کند. این بود که دوباره به انسانیت ایمان آوردم و دانستم که مردم چه خوبند. روحیه بزرگمنشی همه جا هست و شاید هم من خوش شانس ترین آدم زمینم!"
وی ایران را جزء ده کشور سرآمدی دانست که تجربه سفر به آن را یافته است و از آرش جوان ایرانی که در سفارت هند به او پیشنهاد سفر به ایران را داد و خانواده او در ایران که به او در جریان سفر کمک فراوانی کرده اند،تشکر کرد.
گردشگری اصفهان (پیست اسکی فریدونشهر)

پیست اسکی فریدونشهر در 6 کیلومتری فریدونشهر و 205 کیلومتری اصفهان
مکانی مناسب برای به سر بردن یک روز برفی و زیبا در کنار خانواده


سرکار خانم رحیمی مربی پر تلاش و حرفه ای اسکی



اسکی ورزشی برای همه سنین


مهدی گلی راهنمای طبیعت گردی و برنامه ریز تور های گردشگری در اصفهان


هرچند خودم به دلیل بالا بودن خطر در تیوپ سواری با این نوع تفریح مخالفم
ولی وجود یک پیست تیوپ سواری ایمن و با نظارت کامل هم در هر پیستی نیازه
چون در صد معدودی از مردم به اسکی میپردازند این مهم در فریدونشهر وجود داره و
میتونید باخیال راحت به تفریح بپردازید.
برای رسیدن به پیست اسکی فریدونشهر از اصفهان به نجف آباد و به جاده منتهی
به الیگودرز وارد شده و پس از گذر از تیران و داران دوراهی فریدونشهر را دور زده و
در انتهای مسیر 25 کیلومتری از دوراهی فریدونشهر و شش کیلومتر بعد از
شهر فریدونشهر در مکانی به نام گردنه چغیورت وارد پارکینگ پیست اسکی
میشوید
مهدی گلی
راهنمای طبیعتگردی 09131296706
مهدی گلی راهنمای طبیعت گردی اصفهان دی ماه 92
جنبش کمک به همنوع
درود به شما انسان گرامی
درود به شما همنوع گرانقدر
حتما براتون پیش اومده که ماشینتون پنچر بشه یا بنزین تموم کنید
و ساعتی رو منتظر کمک باشید و همه بهتون یه جور دیگه نگاه بکنند
یا دیر وقت برای رفتن به خونه منتظر تاکسی ایستاده باشید و هیچ وسیله ای گیرتون نیومده باشه
یا اینکه اتومبیلتون به هر دلیلی خاموش شده و داشتین هل میدادین و هیچ کس کمکتون نکرده
و هزاران بار دیگه و هزاران مورد دیگه
بر میگردم به کودکی خودم
در اون زمان محال ممکن بود که یه ماشین خرابه بشه و چند نفر از چپ و راست نیان و کمک نکنن
یا همسایه از حال همسایه خبر نداشته باشه
یادمه اونروزا اگه ساعت 10 شب بهمون مهمون میرسید همسایه ازمون میپرسید نون نمیخواین؟
چیزی نیاز ندارین؟
و هیچ کس از بالا به کس دیگه ای نگاه نمیکرد
شما از کدوم دسته این؟
اونایی که از بالا به مردم نگاه میکنن یا اونایی که همیشه از مردم و با مردمن؟
چند گاهیست کاری رو آغاز کردم و اون اینکه هر جا میتونم کسی رو سوار کنم یا به کسی کمکی بکنم
(البته به غیر از گداها چون اینکار رو ناپسند میدونم)
بدون چشمداشت اینکارو میکنم و زمانی که طرف مقابلم میخواد جبران کنه بهش میگم :
در حق یک نفر نیکی کن و اینکارو از اون هم بخواه
از زمانی که اینکارو میکنم احساس شعف و رضایت بی نظیری دارم
و اثرش رو توی زندگیم بسیار نمایان شده
به شما هم پیشنهاد میکنم به این جنبش بپیوندید و اثرات اون رو در زندگیتون ببینید
تونیکی میکن و در دجله انداز............که ایزد در بیابانت دهد باز
مهدی گلی
24 آذر 92
تلاش برای نامگذاری میدان کوهنورد در اصفهان
به نام یزدان پاک
دیر گاهیست موضوعی فکر مرا مشغول ساخته است و آن اینکه چرا نباید در استانی همچون اصفهان
که تعداد بسیار زیادی علاقه مند به ورزشهای کوهستانی ، تعداد زیادی گروه کوهنوردی فعال
تعداد بسیار زیادی پیشکسوت کوهنوردی
تعداد بیشماری جوان جویای نام و علاقه مند به کوهنوردی
و شمار بسیار زیادی کوههای کوچک و بزرگ در استان همچون شاهانکوه در فریدونشهر و
کرکس در نطنز و دنا در سمیرم و همچنین پارک ملی کلاه قاضی در اصفهان و نمونه های بسیار دیگر
میدانی و مجسمه ای به نام مقدس کوه و کوهنورد داشته باشیم
برای رساندن این پیام به گوش شهردار محترم اصفهان حمایت های زیر را نیازمندم
وزارت ورزش و جوانان
هیات کوهنوردی
گروههای کوهنوردی فعال
گروههای گردشگری
کوهنوردان
فعالان محیط زیست
راهنمایان تور
راهنمایان اکوتوریسم
سازمان میراث فرهنگی
هنرمندان هنرهای تجسمی و مجسمه سازی
و هرآنکس که فکر میکند جامعه کوهنوردی اصفهان لیاقت داشتن میدان و مجسمه ای به نام خود را دارد
پیشنهاد بنده :نام گزاردن سه راه حکیم نظامی که چند سالی است به نام میدان غزه نامگذاری شده است.
مهدی گلی
راهنمای طبیعت گردی و عضو کوچک جامعه کوهنوردی
سه شنبه 19 آذر ماه 1392

45 نکته برای بهتر زیستن
2. شعر مورد علاقه تان را از بر کنید.
3. هر آنچه که می شنوید را باور نکنید، همه دارایی تان را خرج نکنید و هر چقدر که می خواهید نخوابید.
4. وقتی به کسی میگویید "دوستت دارم" واقعاً دوست داشته باشید.
5. وقتی میگویید "متاسفم"، در چشم طرف مقابل نگاه کنید.
6. پیش از ازدواج حداقل شش ماه نامزد بمانید.
7. به عشق در نگاه اول اعتقاد داشته باشید.
8. هیچگاه به رویاهای دیگران نخندید.
9. عمیق و مشتاقانه عشق بورزید. ممکن است صدمه ببینید ولی این تنها راه کامل زندگی کردن است.
10. در اختلافات، منصفانه مبارزه کنید. بدون صدا زدن اسامی افراد!
11. مردم را از روی خویشاوندانشان مورد قضاوت قرار ندهید.
12. آرام صحبت کنید، سریع فکر کنید.
13. وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که تمایلی به پاسخ دادن ندارید، لبخند زده، و سوال کنید، "چرا میخواهی بدانی؟"
14. بیاد داشته باشید که عشق بزرگ و کامیابی های بزرگ ریسک بزرگ می طلبند.
15. همیشه با مادرتان در تماس باشید.
16. وقتی کسی عطسه میکند به او بگویید "عافیت باشه!"
17. وقتی شکست میخورید، درسی که از آن شکست می آموزید را فراموش نکنید.
18. سه چیز را بیاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و پذیرفتن مسئولیت همه کارهایتان.
19. اجازه ندهید یک مشاجره کوچک یک دوستی بزرگ را خراب کند.
20. وقتی متوجه اشتباه خود شدید، قدمهای فوری برای جبران آن بردارید.
21. وقتی گوشی تلفن را برمی دارید لبخند بزنید، فرد تماس گیرنده لبخند شما را در صدایتان حس خواهد كرد.
22. با زن یا مردی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. وقتی سنتان بالاتر میرود، مهارت های محاوره ای به اندازه مهارت های دیگر اهمیت پیدا خواهد کرد.
23. مقدار زمانی را در تنهایی سپری کنید.
24. آغوشتان را برای تغییر باز کنید ولی نه به اندازه ای که ارزشهایتان زیر سوال رود.
25. بیاد داشته باشید که گاهی سکوت بهترین پاسخ است.
26. بیشتر کتاب بخوانید و کمتر تلویزیون تماشا کنید.
27. شرافتمندانه و خوب زندگی کنید تا در زمان پیری وقتی به گذشته فکر کردید، فرصتی دوباره برای لذت بردن از آن پیدا کنید.
28. به خدا توکل کنید ولی درب ماشینتان را قفل کنید.
29. وجود فضایی عاشقانه در خانه تان بسیار مهم است. هر آنچه که میتوانید برای ایجاد خانه ای آرام، آسوده و امن انجام دهید.
30. در اختلافات با کسی که دوستش دارید، با موقعیت کنونی دست و پنجه نرم کنید. گذشته را پیش نکشید.
31. مفهوم عمیق و ژرف مطالب را درک کنید.
32. دانش خود را به اشتراک بگذارید. این روشی است برای دستیابی به ابدیت.
33. با محیط زیست مهربان باشید.
34. با خدا راز و نیاز کنید. قدرت بیکرانی در این کار است.
35. وقتی کسی از شما تعریف میکند هیچگاه حرفش را قطع نکنید.
36. حواستان به کار خودتان باشد.
37. به کسی که زمان بوسیدن شما چشمانش را نمی بندد اعتماد نکنید.
38. یکبار در سال به جایی بروید که تابحال نرفته اید.
39. اگر درآمد زیادی دارید، بخش از آنرا در زمان زنده بودنتان برای کمک به دیگران اختصاص دهید. این بزرگترین لذت بردن از ثروت است.
40. بخاطر داشته باشید که دست نیافتن به چیزی که دوست دارید گاهی خوش اقبالی است.
41. قوانین را بیاموزید سپس برخی را بشکنید.
42. بیاد داشته باشید بهترین رابطه آنی است که عشق شما به یکدیگر بزرگتر از نیاز شما به یکدیگر باشد.
43. موفقیت خود را اینگونه محک بزنید که چه چیزی را از دست می دهید تا چه چیزی را بدست آورید.
44. بخاطر داشته باشید که شخصیت شما سرنوشت شما است.
45. متهورانه به عشق خود نزدیک شوید.
searching for hassan در جستجوی حسن

به نام یزدان پاک
درود به شما همراه گرامی و همیشگی
دیشب با کتابی و با خانواده ای آشنا شدم و حیفم اومد شما رو هم با اونها آشنا نکنم
عکسی که در بالا براتون گذاشتم مربوط به طرح روی جلد کتابی به نام در جستجوی حسن است
که بر میگرده به یک خانواده ی آمریکایی که سالهای دور در ایران به همراه خانواده ای ایرانی
به نام حسن و فاطمه زندگی میکردند و بعد از انقلاب که مجبور به ترک ایران میشوند تا مدتها
از حسن و فاطمه هیچ خبری نداشتند
تا اینکه در دوران اصلاحات تصمیم میگیرند که به ایران سفر کنند .
ولی بدون هر گونه نام و نشانی از حسن و فاطمه تنها جیزی که آنها داشتند یک عکس قدیمی
و دانستن نام تودشک (روستایی که در آن با حسن و فاطمه زندگی میکردند ) بود
به ایران سفر میکنند و شهر به شهر و روستا به روستا به دنبال گمشده ی خود میگردند.
تا اینکه در نهایت ...
زمانی که این داستان را خواندم اشک در چشمانم حلقه زد و از خودم خجالت کشیدم که
چرا تاکنون با این کتاب آشنا نشده بودم.

ذیشب طی مراسمی از طرف یکی از فعالان صنعت گردشگری (مارکوپلو)
از حسن و فاطمه به خاطر اینکه توانسته بودند با اخلاق نیک خود
گردشگران زیادی را به ایران رهنمون کنند قدردانی شد ما هم سپاسگذار زحمتهای این عزیزان هستیم
یاد این چکامه ی ارزشمند افتادم که :
تو نیکی میکن و در دجله انداز---------------- که ایزد در بیابانت دهد باز
The unique culture of Iran and the sweep of its history are revealed in this evocative travelogue of an American family searching for a lost friend in the country of their youth.
Growing up in Tehran in the 1960s, Terence Ward and his brothers were watched over by Hassan, the family’s cook, housekeeper, and cultural guide. After an absence of forty years, Ward embarked on a pilgrimage with his family in search of Hassan. Taking us across the landscape of Iran, he plumbs its unimaginably rich past, explores its deep conflicts with its Arab neighbors, and anticipates the new “Great Game” now being played out in central Asia. Insightful, informative, and moving, Searching for Hassan enhances our understanding of the Middle East with the story of a family whocame to love and admire Iran through their deep affection for its people.
mehdi goli ecotour leader in Isfahan Iran
چوپان عقل به جای چوپان دروغگو
«چوپان عاقل به جای چوپان دروغگو»
در خبرها آمده بود: چندی پیش یک قلاده پلنگ با حمله به یک گله دام اهلی در منطقه هشتاد پهلوی لرستان تعداد زیادی بز اهلی را درید. با این همه دامدار خسارت دیده بهرغم بروز خسارت سنگین به دامهایش و در اختیار داشتن اسلحه، آسیبی به پلنگ وارد نکرده بود.
در همین راستا یکی از کارشناسان رسانهای در دفاع از حرکت شایسته این چوپان و تاثیری که در فرهنگ حفاظت از محیط زیست گذاشته است، یادداشتی را نوشته و در اختیار دنیای اقتصاد قرار داده است. متن یادداشت به این شرح است: *** امیدوارم وزیر محترم آموزش و پرورش خبر متفاوت کشته شدن 44 بز یک چوپان لر را شنیده باشد. خبر از این جهت متفاوت است که این چوپان جوان در عصر یک روز پاییزی در شرایط وجود مه سنگین متوجه صداهای عجیب در ميان گله خود میشود و وقتی خود را به محل صدا میرساند میبیند پلنگی در حال دریدن بزهای گله است و در حالی که اسلحه برنو در اختیار دارد و میتواند به پلنگ شلیک کند، این کار را نمیکند و تنها با ایجاد سرو صدا پلنگ را متواری میکند؛ پلنگی که از 140 بز گله او 44تای آن را کشته است. از آقای نوروز حیدری چوپان گله در منطقه کول پیر در ارتفاعات هشتاد پهلو دراستان لرستان میپرسند: چرابه پلنگ شلیک نکردی؟ میگوید: خداوند به ما برکت داده هر سال بزغالهها و برههای جدید متولد میشوند و دامهای ما دوباره زیاد میشود، اما اگر پلنگ از بین رفت دیگر کوه پلنگ ندارد. نکته اول: اقدام این جوان چوپان نشان داد که عطر فرهنگ توسعه یافتگی در فضای کشور پیچیده است و به تدریج عموم مردم ما با درک و فهم عمیقتری از توسعه به سوی آینده گام برمیدارند. دستیابی به چنین ظرفیتی از آگاهی و رفتار خردمندانه در برابر محیط زیست و حفظ و نگهداری از آن گام بلندی است که باید تقویت شود. به عبارت بهتر این اقدام شجاعانه که سرشار از عقل و خرد توسعه یافتگی است، باید سمبلی شود تا فرهنگسازی برای حفاظت از محیط زیست در اولویت قرار گیرد. چقدر خوب است که سازمان منابع طبیعی و سازمان محیط زیست طی مراسمی از این جوان تقدیر کنند و از این فرصت پیش آمده کمال استفاده را در تقویت فرهنگدوستی با طبیعت ببرند و جا دارد مدال افتخاری به این چوپان عاقل داده شود. نکته دوم: در چارچوب فرهنگسازی اقتصادی، میدانیم که احترام به کار و ثروت در جامعه برای دستیابی به توسعه امری ضروری است، اما فرهنگ کنونی ما پر است از واژههایی که تخریبکننده کار و سرمایه است. وقتی داشتن ثروت ارزش نیست، ثروتمند دزد تلقی میشود و کاروتلاش زیاد هم «بيثمر» به حساب میآید، آیا میتوان انتظار توسعه و پیشرفت اقتصادی از این فرهنگ داشت؟ وقتی درس خواندن زیاد و تلاش برای کسب علم «بيفايده» لقب میگیرد، آیا انتظار شکوفایی علمی از این فرهنگ میتوان داشت ؟ بدتر از آن در ادبیات رسمی و در کتاب فارسی کودکان ما چوپان را دروغگو معرفی میکنیم؟ آیا ارزشی برای این شغل که اتفاقا شغل بسیاری از پیامبران هم بوده، قائل شدهایم؟ به یاد نامه نوجوان چوپانی افتادم که به آقای خاتمی نوشته بود: من وقتی به شهرنزدیک روستایمان به مدرسه میروم بچهها به من میگویند، چوپان دروغگو آمد. او از رییس جمهور خواسته بود این درس از کتاب فارسی حذف شود. متاسفانه از این نکات در ادبیات و ضربالمثلهای ما بسیار است. سوال اساسی این است که آیا فرهنگ اقتصادی که در آن مشاغل مختلف به سخره گرفته میشود، میتواند به رشد و توسعه دست یابد؟ بنابراین جناب آقای فانی، وزیر محترم آموزش و پرورش، حال که این فرصت بینظیر پیش آمده است و اقدام این جوان لر که نشان داده است که چقدر عاقلانه و خردمندانه در مقابل حادثه پیش آمده رفتار کرده است و با داشتن اسلحه از جان پلنگ درندهای که گوسفندانش را کشته حفاظت کرده است و خشم خود را مهار کرده و عاقلانه گوسفندان مردم را جمع و به روستا برگردانده و بعد به محیطبان مراجعه و از راه قانونی تلاش کرده است، حال باید خسارتش جبران شود و الگو و سرمشق قرار گیرد. نباید این اقدام شجاعانه فراموش شود، بلکه باید از آقای نوروز حیدری به عنوان یک چوپان قهرمان باید الگوسازی شود. بنابراين پیشنهاد میشود در کتاب فارسی دبستان، داستان این ماجرا باعنوان «چوپان عاقل» قرار گیرد تا علاوه بر آشنایی فرزندانمان با زحمات چوپانان عزیز، اقدامی در جهت فرهنگ سازی محیط زیست هم صورت پذیرفته باشد. اسماعیل شجاعی، پژوهشگر اقتصاد و رسانه
تالاب جازموریان هم خشک شد :(
خبرگزاری تسنیم: مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری جنوب استان کرمان
گفت: تالاب جازموریان که روزی تامین کننده علوفه دامهای جنوب کرمان و
زیستگاه پرندگان مهاجر بود به طور کامل خشک شده است.

مهدی گلی هستم راهنما و مدرس گردشگری