قلعه گورتان هنوز بوی زندگی میدهد

289155.jpg



شايد كسى باور نكند اگر بشنود درايران هنوز قلعه هاى مسكونى وجود دارد. قلعه پنج هكتارى گورتان باوجود ويژگى هاى ارزشمند ميراثى كه آن را شايسته ثبت در فهرست آثار ملى مى كند، آخرين و تنها بازمانده از قلعه روستاهاى كشور است كه اين روزها نفسهاى آخر خود را مى كشد.اگر همين چند خانوار باقى مانده كمتر از تعداد انگشتان دست نيز از درون قلعه كوچ كنند و مانند هم ولايتى هايشان ساكن بيرون قلعه شوند آن وقت ديگر دامها و پرندگان تنها ساكنان و شاهدان تخريب آرام آرام آن خواهند بود و البته اهالى روستا نيز شاهدان بيرونى آن. اين در حالى است كه تا همين۳۰ سال پيش قلعه گورتان مملو از جمعيت بود.قصه مهاجرت از قلعه از دهه به بعد با افزايش احساس امنيت، ازدياد جمعيت و ايجاد امكان بهره بردارى و ساخت و ساز از زمينها آغاز شد.اما در سالهاى قبل و بعد از انقلاب به اوج رسيد تا تقريباً خالى از سكنه و نيمه متروكه شد.اغلب خانه هاى سالم و نيمه سالم قلعه، اين روزها طويله دام هاى روستاييان شده اند و كوچه ها ودالانها و هشتى هاى مسقف زوزه كش بادهاى كويرى.در يك صبح بهارى زير آفتاب كوير درون قلعه مى گردم.از كوچه هاى خالى رد مى شوم.وارد كاروانسرا ، آب انبار، آسياب و خانه هاى سالم و يا متروك مى شوم.آثار زندگى همه رخت بربسته اند، به جز ۳ يا ۴ خانه مسكونى، در قلعه تنها مكان عمومى باقى مانده از گذشته كه نشان از حيات دارد عبادتگاه و گرمابه آن است.۳ مسجد قديمى قلعه هنوز سالم ، تميز و مفروش آماده در انتظار رهگذرى است كه قصد عبادت كند.
* روستايى محصور در يك قلعه
روستاى گورتان ازتوابع بن رود ، مركز دهستان گاوخونى در ۱۱۰ كيلومترى شرق اصفهان و ۴۵ كيلومترى شمال غرب تالاب گاوخونى واقع شده است.مردم آن دركنار فارسى به لهجه يا زبانى خاص صحبت مى كنند كه ويژه ساكنان شرق اصفهان و برخى نقاط ديگر است كه به اعتقاد زبان شناسان در فارسى قديم و پهلوى ريشه دارد .شغل اصلى مردم آن نيز همانند همه روستاييان كشاورزى و دامدارى است. مناطق شرقى اصفهان در امتداد رودخانه زنده رود تا تالاب گاوخونى از تاريخ و قدمتى كهن برخوردار است .و گورتان نيز از اين قاعده مستثنى نيست.وجود آثار تاريخى و باستانى سالم و نيمه مخروبه در طول مسير و اطراف نشانگر همين است .رد پاى آن را نيز مى توان در كتابهاى تاريخى مختلف يافت .قلعه گورتان كه به آن قورتان نيز مى گويند، نزديك به ۴۰ هزار متر مربع مساحت دارد و داراى ۱۴ برج بوده كه دوبرج آن را رودخانه تخريب كرده.قلعه ميان جاده اصلى و رودخانه زاينده رود و رو به روى روستاى جديد واقع شده، يكى از برجهايى كه اكنون تخريب شده درست در محلى بوده كه هم اكنون رودخانه جريان دارد .در صورتى كه در زمان ساخت، رودخانه با پيچ كمى از بالاتر عبور مى كرده است .سالم ترين بخش قلعه ضلع شرقى آن است كه كنار جاده اصلى قرار گرفته. درون قلعه پنج هكتارى قورتان دو قلعه كوچكتر و قديمى تر قراردارد. يكى از اين قلعه ها به نواب معروف است.سيد حسن فاطمى دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگى ارگ زنده رود (گورتان) مى گويد : اين قلعه مربوط به اوايل ورود اسلام به ايران ( دوره بنى اميه ) است.خلفاى بنى اميه براى هر ولايت يك نايب و هر نايب نيز براى مناطق زيرمجموعه خود يك نواب انتخاب مى كرده كه قلعه نواب محل زندگى نواب منطقه رودشت بوده است .قلعه ديگر باغچه گل نام دارد كه بيشتر ارباب نشين بوده است. دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگى زنده رود مى افزايد : در سالهاى بعد با افزايش جمعيت قلعه بزرگترى دركنار قلعه قبلى ساخته و به آن ملحق شده است .به گفته او قدمت قلعه به ۱۱ قرن قبل باز مى گردد.فاطمى مى گويد تا پيش از انقلاب قلعه بكر بكر بود.۲ دروازه داشت (كه يكى به واسطه آب رودخانه تخريب شده ) با ۲ درچوبى بزرگ.او حتى خانه قديمى خودشان را هم نشانم مى دهد ومى گويد تا سال دوم دبستان به همراه ساير اهالى دركنار هم درون قلعه زندگى مى كرديم .
باهم وارد قلعه نواب مى شويم.قلعه ۳ طبقه بوده كه اكنون بيشتر قلعه به واسطه چرخش مسير رودخانه - طغيان آب و عدم رسيدگى تخريب شده است.فاطمى مى گويد قطر حصار قلعه ۳ تا ۵ متر بوده است.
۳ ۴، خانوار ساكن قلعه گورتان تقريباً در نزديكى هم زندگى مى كنند.وارد يك كوچه مسقف مى شويم.كوچه بن بست است و انتهاى آن در چوبى بزرگى قرار گرفته.در خانه را مى زنيم .مهدى توكلى دهيار جوان روستا به زبان گورتانى با زنى كه در را باز كرده صحبت مى كند.اما ظاهراً مرد خانه نيست و زن هم در را مى بندد.اما .دوباره در مى زند زن در را باز مى كند و اين بار خودم جلو مى روم.دهيار مرا معرفى مى كند .برايم جالب است كه چگونه اين چند خانوار برخلاف ديگران حاضر به ترك قلعه نشده اند.زن مى گويد مستأجر اين خانه است و او هم بعد از ازدواج ساكن بيرون قلعه شده بوده است.فاطمه اكبرى مى گويد : چون با خانواده همسرش يكجا زندگى مى كرده اند و آنجا هم برايشان كوچك بوده مجبور مى شوند مستأجريكى از خانه هاى قلعه شوند.وقتى از او مى پرسم زندگى در قلعه را دوست دارد؟ مى گويد نه.كى زندگى در اين خرابه ها را دوست دارد.اما ادامه حرفهايش چيز ديگرى است.مى فهمم كه ناراحتى او فقط از خرابه ها نيست فاطمه اكبرى مى گويد : كودكى من توى اين كوچه ها گذشته از همه شان خاطره دارم.او بخصوص به كوچه نزديك قلعه گل اشاره مى كند و مى گويد : وقتى از آن رد مى شوم ياد همبازيها و سور و سات گذشته مى افتم، افسوس كه حالا سوت و كور شده است .
* غريبخانه در قلعه
قلعه ۳ مسجد دارد.مسجد ابراهيم كه روى سنگ بالاى سر در آن نوشته «اين مسجد را وقف نمود على با شهربانو در سنه ۱۰۸۴ هجرى قمرى».نكته جالب مسجد اين است كه نزديك حمام ساخته شده و عرفاً مسجدى مردانه بوده و بيشتر هم نماز صبح در آن خوانده مى شده .براى همين يك كلون بيشتر ندارد كه آن هم زنانه است. وجود كلون زنانه هم براى مواقعى بوده كه اگر زنى بامردى در مسجد كار داشت آن را به صدا در مى آورد. معمارى مسجد چهارايوانى ساده است وباغچه كوچك و پر گلى دارد.كف آن با فرش يا پتو مفرش شده.برق دارد و همه وسايل عبادت نيز در آن مهياست.نه انگار كه اين ۳ مسجد درون قلعه اى نيمه متروكه واقع شده.اگرچه مسجد متولى اى به ظاهر ندارد اما فاطمى مى گويد : در تمامى مساجد قلعه هميشه باز است تا اگر رهگذرى از ساكنان يا غير ساكنان ازاينجا عبور كرد، بتواند از مسجداستفاده كند .مسجد ديگر بالا نام دارد كه مربوط به اوايل دوره اسلامى است.ديگرى مسجد پايين يا شبستان نام دارد .نكته جالب در معمارى مساجد گورتان وجود مكانى به نام غريبخانه است.در مساجد گورتان اتاقى قراردارد كه به آن غريبخانه مى گويند.اين اتاق براى مسافرانى ساخته شده كه در راه مانده اند و آشنايى در روستا ندارند.غريبخانه هنوز هم قابل استفاده است. فاطمى علت وجود اين تعداد مسجد را در مقايسه با مقياس قلعه - جمعيت ساكنان گذشته و همچنين ساير دسترسى ها وخدمات مذهبى بودن مردم آنجا مى داند تا آنجا كه مثلاً قلعه از گذشته يك حمام داشته است.گورتان يا قورتان يك كاروانسرا و ۴ آسياب هم داشته كه ظاهراً ۲ تا باقى مانده .يكى نيمه مخروبه و يكى سالم است.در گورتان به آسياب ارگاه مى گويند .
گورتان ۴ محله دارد.در ضلع شمال شرقى طايفه رحمانى ساكن بوده اند .در جنوب شرقى سادات زندگى مى كرده اند جنوب غربى طايفه ديگرى كه به مساح معروف بودند و فاميلى آنها هم رحمانى بوده است.فاطمى كه خود از طايفه سادات است مى گويد :در وسط قلعه و شمال غربى نيز باقى فاميلها ساكن بودند. سالم ترين محله در گورتان محله رحمانى است.روى بالكن يكى از خانه هاى اين محله كه مى ايستى و به پشت بامهاى خانه هاى اطراف نظر مى كنى خانه ها به نظر كاملاً سالم مى رسند .فاطمى مى گويد : بخشهايى از فيلم شيخ بهايى در اين محله بازى شده است .گچ بريها - بخاريها - موزاييك هاى آجرى كف اتاقها و كنگره هاى لب بام برخى خانه ها هنوزسالم است وتنها به يك مرمت ساده و استحكام بخشى سقف نياز است تا بتوان از آن به عنوان يك مكان قابل سكونت يا اقامتگاه سنتى يا چايخانه و...استفاده كرد .
يكى ديگر از سازه هاى جالب درون قلعه ساختمان موسوم به نخلدان است كه در گذشته نخل و علم مربوط به مراسم عاشورا را در آن نگهدارى مى كردند .
* حسينيه اى نوساز در وسط قلعه
وقتى وارد قلعه مى شوى درست در وسط آن عمارت بلند نوسازى مى بينى.كوك ناسازى در وسط يك بافت تاريخى. ۹ سال پيش ساكنان روستا حسينيه كوچك و قديمى قلعه را تخريب مى كنند و به جاى آن ساختمانى نوسازى با ارتفاع ۱۰متر برپا مى كنند.كه از بيرون و بلندى به خوبى نمايان است.متأسفانه ساخت اين حسينيه نوساز در اين مكان نه تنها با باقى بافت ناهمخوان است بلكه اهالى براى برگزارى مراسم زار( عزادارى مخصوص محرم ) دست به تخريب بخشهايى از بازار قديمى - خانه ها و كوچه هانيز زده اند.جواد چهرازى كارشناس سازمان ميراث فرهنگى اصفهان مى گويد : اصلاً نيازى به چنين فضايى درون قلعه نبوده است.اين در حالى است كه حسينيه در اكثر مواقع كم استفاده است و تنها در روزهاى عزادارى محرم از آن استفاده مى شود .
* ميراث فرهنگى كندى يا سستى ؟
چندى قبل محور گردشگرى شرق اصفهان يا به عبارتى محور گردشگرى زاينده رود به تصويب رسيد.بحث مرمت آثار تاريخى اين محور نيز از دوسال قبل با تخصيص اعتباراتى از محل اعتبارات ملى و استانى آغاز شد، اما به نظر مى رسد گورتان در اين ميان تقريباً فراموش شده است.باوجود اين كه به گفته چهرازى نقشه بردارى از قلعه به پايان رسيده و در شرف ثبت در فهرست آثار ملى قرار دارد اما آنها كه از نزديك دستى بر آتش دارند اين را كافى نمى دانند .تخريب مداوم قلعه در اثر بارندگى ها بخصوص بارندگى هاى اخير كه منجر به ريزش سابات( ديوار سقف دار) و هشتى ورودى قلعه باغچه گل شد - طغيان و بالا آمدن آب رودخانه ( همانگونه كه به تخريب دروازه يكى از دروازه ها و ارگ نواب انجاميده) - تبديل برخى خانه ها به طويله و محل نگهدارى دام از مهمترين عوامل تخريب ارگ گورتان است.دهيار روستا مى گويد :مهمترين مسأله اين است كه به روستاييان مجوز ساخت مجتمع دامدارى نمى دهند تا بتوانند دامهاى خود را از درون قلعه به بيرون منتقل كنند.در حال حاضر چون روستاييان دامهاى خود را در خانه هاى اجدادى يا قبلى خود درون ارگ نگهدارى مى كنند نمى توان به راحتى آنها را مجبور به تخليه كرد.او اضافه مى كند : حداقل كارى كه مى توان كرد اين است كه زمينى جايگزين آن به روستاييان بدهند.در حالى كه به گفته او اين كار نيز به راحتى ممكن نيست و به مجوز اداره منابع طبيعى نياز دارد.او با اشاره به اين كه گورتان در فهرست روستاهاى هدف گردشگرى استان و كشور قرار گرفته است مى گويد : به همين علت به توجه بيشترى نياز دارد.او با بيان اين كه ارگ گورتان، با روستاى قهى كه به عنوان پايگاه ميراث فرهنگى شناخته شده و از چند سال قبل كار مرمت واحيا فضاى تاريخى آن آغاز شده قابل مقايسه نيست اضافه مى كند : گورتان براى جلوگيرى از تخريب بيشتر قلعه و حفظ آن در وضعيت موجود به حداقلى از اعتبار نياز است كه متأسفانه نه از سوى ميراث فرهنگى و نه استاندارى دراختيار دهيارى قرارداده نمى شود .او مى گويد : ما از استاندارى درخواست كرديم با تخصيص اعتبار اندكى به ماامكان دهد خاكريزى دور قلعه بسازيم تا رودخانه بيش از اين آن را تخريب نكند اما در پاسخ به ما گفته شد بايد طرح گردشگرى داشته باشيد .توكلى با اشاره به اين كه منابع مالى روستا و مردم نيز در حدى نيست كه تكافوى هزينه هاى نگهدارى و مرمت قلعه را بكند ادامه مى دهد : ظاهراً تا زمانى كه اين ارگ به ثبت نرسد هيچ كارى نمى توان براى آن انجام داد.اما احمد شهباز مسئول پايگاه حفاظتى ميراث فرهنگى بخش بن رود نيز با اشاره به اين كه هيچ امكانات و اطلاعاتى از سوى ميراث فرهنگى در اختيار يگانهاى ميراث فرهنگى قرارداده نمى شود مى گويد : اين درحالى است كه در صورت ارائه يكسرى اطلاعات اوليه مرمتى يا اعتبارى مى توانيم كارهاى زيادى را در اين منطقه آغاز كنيم.شهبازى با بيان اين كه حضور يك كارشناس ميراث فرهنگى براى بازديد يا بررسى ارگ گاه ماهها طول مى كشد مى گويد : ارگ مانند بيمارى است كه به درمان ضربتى و اورژانسى نياز دارد، او با اشاره به اين كه منطقه بن رود يك سايت كامل گردشگرى است و قابليت هاى بسيارى دارد مى گويد: گردشگرى كه وارد منطقه شود مى تواند به خوبى يك روز كامل براى بازديد از جاذبه هاى طبيعى تاريخى مانند تالاب - تپه هاى شنى - ارگ گورتان - كبوتر خانه ها اختصاص دهد .
* تاريخ شفاهى و مكتوب گورتان جمع آورى مى شود

دبير جمعيت دوستداران ارگ زنده رود همچنين از جمع آورى تاريخ شفاهى و مكتوب گذشته گورتان خبر مى دهد.او به دست نوشته ها - اسناد - كتب خطى و چاپى قديمى - بازيها - ضرب المثل ها - و اصطلاحات خاص روستا اشاره مى كند و مى گويد از طريق اعضاى انجمن كه از جوانان اهالى روستا هستند، در حال گرد آورى همه اينها هستيم تا به نوعى به ايجاد موزه اى زنده از گذشته گورتان دست بزنيم

با تشکر از بانو جزینی به خاطر پژوهش کاملی که انجام دادند

http://www.iran-newspaper.com

اکوتوریسم چیست

لغت Eco Tourism که فرهنگستان لغات با کمک سازمان میراث فرهنگی کشور آن را معادل طبیعت گردی معنا کرده است، از نظر ریشه لغوی از دو جزء Eco  و Tourism  ساخته شده است که که پیشوند eco  برگرفته از  ریشه ای یونانی به معنی آمیزه ای از مفاهیم محیط زیست و زیستگاه و tourism به معنای گردشگری است؛ این مفهوم بیش از هر چیز طبیعت را تداعی می کند.
در فارسی کلمه بوم را معادل eco  قرار داده اند و به نوعی به Eco Tourism ، «بوم گردی» نیز می گویند. (بوم = سرزمین و زیستگاه)
 

تعریف اکوتوریسم از منظر انجمن جهانی اکوتوریسم در سال 1991م.:

اکوتوریسم سفری است  مسؤولانه به مناطق طبیعی، که موجب حفظ محیط زیست و بهبود زندگی مردم محلی گردد.
چند سال بعد در 1996 م. اتحادیه‌ی جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی با بسط تعریف بالا، اکوتوریسم را چنین تعریف کرد:
اکوتوریسم یک سفر و بازدید زیست محیطی مسؤولانه  از مناطق طبیعی بکر است که به منظور لذت بردن از طبیعت و درک مواهب آن و ویژگیهای فرهنگی مرتبط با آن انجام می شود، به طوری که باعث ترویج حفاظت گردد و اثرات منفی بسیار کمی از جانب بازدید کنندگان بر محیط به جای گذارد و شرایطی را برای اشتغال و بهره مندی اقتصادی و اجتماعی مردم محلی(بومی) فراهم کند.
 

اکوتوریست‌ها(بوم‌گردان) کیستند:

اکوتوریستها افرادی هستند که از مرحله علاقه ساده به طبیعت فراتررفته و پا در عرصه شناخت رازها و زیبایی‌های عمیق آن  می‌گذارند.
یک اکوتوریست، خود را نسبت به مراقبت از طبیعت و احترام به فرهنگ بومی  مسؤول می‌داند و به این مسئولیت پای‌بند است.
بنابراین هر کس که به هر طریقی به طبیعت سفر می کند، الزامآ یک اکو توریست به حساب نمی‌آید.
 

جایگاه اکوتوریسم در بازار توریسم(گردشگری):

از مقایسه‌ی ابعاد گردشگری درشاخه‌ی اکوتوریسم با سایر زمینه‌های گردشگری، درمی‌یابیم در حالی که سایر شاخه‌ها به توریسم انبوه، شرکتها، آژانس‌ها و هتل‌های بزرگ می‌اندیشند، فعالان شاخه اکو توریسم(بوم‌گردی) به ندرت با گروه‌هایی بیش از 30 نفر برای هر برنامه سرو کار دارند و نیز  از طریق شرکتهای کوچک و  استفاده از  راهنمایان محلی و امکانات محدود در محیط‌های طبیعی فعالیت می کند.

بنابراین یکی از مهمترین اصول برای اکوتوریسم و اکو توریست‌ها این است که:
«رد پا» باید تنها اثری باشد که از اکوتوریسم در طبیعت به جا گذاشته می شود و عکس‌ها و خاطرات سفر نیز تنها یادگاری‌هایی باشند که از طبیعت نزد اکو توریست‌ها(بوم‌گردان) باقی می‌ماند.

 

بهتر است شما به عنوان یک اکو توریست اندکی از نمونه‌های قوانین اخلاقی این صنعت را بدانید:

•    برای حفظ و ارتقای یکپارچگی طبیعی مکان های مورد بازدید تلاش کنید.
•    به حساسیت های فرهنگی احترام بگذارید.
•    در تور، حداقل میزان زباله و ضایعات زیست محیطی را تولید کنید.
•    محیط طبیعی مورد بازدید خود را تمیزتر از زمان آغاز، ترک کنید.
•    آرامش حیات وحش را بر هم نزنید.
•    از محصولاتی که از حیوانات و گیاهان در خطر انقراض تهیه می شوند خریداری نکنید.
•    با خرید محصولات بومی به اقتصاد محلی کمک کنید.
•    باورها و اعتقادات  سنتی و مردمی منطقه را بشناسید و به آنها بی‌احترامی نکنید.
•    از چیدن گل در طبیعت خودداری کرده و در عوض با عکاسی از آن لذت ببرید.
•    از مکانهای خصوصی و مردمان محلی و عشایر (بخصوص زنها و کودکان) بدون اجازه عکاسی نکنید.
•    به اماکن مقدس احترام بگذارید.
•    هرگز قولی را به عشایر و مردمان روستایی ندهید که نتوانید عمل کنید.
•    سعی کنید در محیطهای روستایی و عشایری پوشش شما مناسب باشد.

 

 

پروازی در سقوط

  لیلا اسفندیاری شیرزن یگانه ی کوه نوردی ایران به هیمالیا پیوست
 
با کمال تاسف، مطلع شدیم که امروز جمعه، 31 تیرماه 1390، لیلا اسفندیاری کوه نورد پرتوان و عضو باشگاه کوه نوردی و اسکی دماوند که برای صعود قلل گاشربروم 1 و 2 به منطقه قراقروم پاکستان رفته بود پس از صعود قله گاشربروم 2، به هنگام بازگشت در حین فرود از مسیر دشوار یخی در زیر قله، سقوط کرده و متاسفانه جان باخته است.
بر اساس گزارشات تلفنی سایر همنوردان ایرانی و خارجی که همراه لیلا در صعود قله شرکت داشته اند پیکر لیلا پس از 300 متر سقوط در ارتفاع نزدیک به 7700 متری جبهه ی پاکستان در مکانی خارج از مسیرمتوقف می شود.
هم اکنون سایر صعودکنندگان در صحت و سلامت در کمپ سوم مستقر می باشند.
لیلا اسفندیاری پیش از این، با سرپرستی تیمی 6 نفره موفق شده بود قله دشوار نانگاپاربات به ارتفاع 8126 متر را صعود کند و سال گذشته نیز بر قله ی K2، دشوارترین کوه جهان ، تلاشی ستودنی انجام داده بود.


برداشت از سایت گروه دماوند تهران

ارگ بزرگ مورچه خورت موزه ای که غریب افتاده

در 50 کیلومتری شمال اصفهان در شهر ترانزیتی مورچه خورت ارگی باستانی با پیشینگی دست کم 400 سال و به بزرگی 3 هکتار در زیر نور خورشید در حال ویرانی است.این ارگ تا 15سال پیش محل زندگی 20 خانوار بوده است که هم اکنون فقط دو خانوار افغان در آن زندگی می کنند.

مسجدی در ارگ ایجاد شده است که مراسم مذهبی در آن برگزار میگردد.

امیدوارم با بازسازی این مجموعه باستانی به زودی شاهد ثبت این اثر در سیاهه ی میراث فرهنگی و جهانی باشیم.



اصلاحیه : سلام
متنی که درج کردید اشتباه است!
در این قلعه تا 30-40 سال قبل اکثریت اهالی مورچه خورت زندگی میکردند و اکنون 3 خانه وار که دو خانوار آنها را بهتر است بگوییم نفر که دو پیر زن هستند و یک خانوار کامل در آن ساکن هستند و افغانی نبوده و مورچه خورتی هستند!
لطفا اصلاح فرمایید
با تشکر و احترام مدیر وبسایت مورچه خورت





mehdi goli ecotour leader of ISFAHAN IRAN

اسپرانتو زبان فراملی

اسپرانتو بیاموزیم؟؟؟؟؟؟؟

 

پروفسور ماریو پِیْ (1978-1901) استاد زبانشناسی و نویسندهی ایتالیاییالاصلِ آمریكایی. پِی که استاد زبانشناسی تاریخی و تطبیقی در دانشگاه کلمبیا بود، دارای بیش از 50 کتاب در بارهی زبان و زبانشناسی است. ازجمله آثار او عبارت است از: داستانِ زبان، داستان لاتین و زبانهای رومانس، صداهای انسان، دعوت به زبانشناسی: مقدمهای بنیادی بر علم زبان، داستان زبان انگلیسی،همهچیز درمورد زبان، یک زبان برای دنیا، کلمات دوپهلو: هنرِ بیان چیزی که منظورتان نیست، و با همکاری فرانک گِیْ نُر (Frank Gaynor) فرهنگ زبانشناسی.

وی که با بیش از یکصد زبان دنیا آشنا بود، به 35 زبان میتوانست تکلم کند و کتابهای فراوانی نیز درمورد زبانهای اسپانیایی، فرانسوی، ایتالیایی، پرتقالی و ... نگاشته است. پِیاز طرفداران سرسخت زبان اسپرانتو بود و کتابی را نیز اختصاصا برای معرفی اسپرانتو بهعنوان راهحل مناسب جهت رفع مشکلات ارتباطات بینالمللی، تحت نامِ مورد نیاز است: یک زبان جهانی تألیف کرده است.

وی در مورد فواید آموزش زبان اسپرانتو، به‌ویژه از دوران تحصیلات ابتدایی، چنین گفته است:

"مایلم در باره‌ی طرح شما مبنی بر افزودن زبان اسپرانتو به زبان‌های اسپانیایی و فرانسوی در مدارس ابتدایی و برپائیِ كلاس‌های آموزش اسپرانتو برای معلمین، برای شما بنویسم. من به‌هیچ‌وجه قصد آن‌را ندارم كه از ارزش زبان‌های دیگر بكاهم، ولی معتقدم كه آموختن زبان اسپرانتو در كلاس‌های ابتدایی، امتیازات فراوانی به‌همراه دارد:

آزمایشات انجام شده در این زمینه، نشان‌گر این است كه زبان اسپرانتو نقطه‌ی شروعِ بسیار خوبی برای فراگیریِ دیگر زبان‌ها نیز هست، چراكه سادگیِ ساختار و جمله‌بندیِ آن، باعثِ درهم‌شكستنِ مقاومت محصلِ عادیِ تك‌زبانه می‌شود و از طریق آشناساختن وی با واژگان بیگانه، سبب ایجاد اعتماد به نفس شده و فراگیرنده را به یادگیریِ زبان‌های دیگر ترغیب می‌‌کند.

افزون بر این، به‌خاطر وجود اسپرانتودانانِ نسبتاً زیادی كه در تمامیِ كشورهای دنیا وجود دارند، شخصِ فراگیرنده‌ی اسپرانتو قادر به یافتن هم‌زبانان خویش در همه‌ی كشورهای جهان می‌گردد. به‌عنوان مثال، در كشورهایی مانند ژاپن و برزیل، بدون دانستنِ زبان‌های ژاپنی و پرتغالی، شانسِ یافتن اسپرانتودانان، به‌مراتب بیشتر از پیداكردن كسانی است كه بتوانند به زبان آلمانی یا روسی حرف بزنند.

و بالأخره، به دلیل دورنمای جهانی‌اى كه اسپرانتو در اختیار فراگیرنده‌اش می‌گذارد، این زبان بیش از هر زبان ملیِ دیگری می‌تواند در جهت شكل‌دهی به فرهنگ جهانی نقش داشته باشد، چراكه هریک از زبان‌های ملی، تنها قادر است شناختی از فرهنگ ملت یا مللی را كه زبان مربوطه متعلق به آن است، در دسترس فراگیرنده‌ی خود قرار دهد، و درعین حال، این تمایل نیز در زبان‌های ملی وجود دارد كه شخصِ فراگیرنده را از فرهنگ‌های دیگر جدا سازد.

من اعتقاد دارم كه جهان  در حال حاضر به‌مقدار بسیار زیاد و در آینده به‌مراتب نیز بیشتر  به یك زبان مشترك احتیاج دارد كه تمامیِ انسان‌ها بتوانند به‌یاریِ آن آزادانه و به‌دور از هرگونه سوءتفاهمی، با یکدیگر ارتباط برقرار سازند. با وصف این ، تا كنون همه‌ی كوشش‌های انجام شده برای به‌كارگیریِ یك زبان ملی به این منظور، با شكست روبرو شده است. در این عرصه، زبانی فراساخته كه در بطن خویش از امتیازاتی مانند بی‌طرفیِ كامل، فراگیریِ آسان، آوانگاریِ صددرصد و قانون‌مندیِ جامع، برخوردار است، به احتمال قوی پیروز خواهد گشت - عرصه‌ای كه زبان‌های ملی، در آن با شكست روبرو شده‌است."




mehdi goli ecotour leader of ISFAHAN IRAN

چال نخجیر:غاری خارج ارانتظار


 

اثر طبیعی و ملی غار چال نخجیر
 

غارچال نخجير در يازده كيلومتري شمال دليجان و در نزديكي روستاي نراق قرار دارد و اكنون زير نظر كارشناسان سازمان ايرانگردي و جهانگردي در حال آماده سازي جهت توريستي شدن مي باشد. غار چال نخجير در اواخر سال 1367 در اثر يك انفجار در نزديكي هاي دهانه آن توسط سازمان آب دليجان كشف گرديد.

خصوصيات غار چال نخجير

تا ششصد متري اول غار مسير مشترك و در امتداد جنوب به شمال مي باشد و بعد از آن داراي دو انشعاب مي شود يكي از انشعابات به طرف شمال شرق و ديگري به شمال غرب امتداد مي يابد طول كل هر كدام از شعب حدود يكهزار و سيصد متر است. از امتيازات غار مزبور افقي بودن كل مسير است.

تالارهاي متعدد و حوضچه هاي آب، راهروهاي طولاني، مسيرهاي مشكل در بعضي از نقاط و چكنده و چكيده هاي بلورين و بسيار متنوع و زيبا و حتي در نقاطي منحصر به فرد از خصوصيات آن است. حدود 95% از بدنه غار پوشيده از چكنده و چكيده است و فقط 5% باقيمانده سنگي ميباشد كه اين خود بر زيبايي غار مي افزايد. غار چال نخجير از تالارهاي مختلفي تشكيل شده كه كوچكترين آن به متر 3*5*20 و بزرگترين آن به متر 30*40*120 وسعت دارد. زيباترين تالار آن، تالار چهلستون نام دارد كه با انواع چكيده و چكنده هاي مختلف و رنگهاي خيره كننده پوشيده شده است. از ديگر تالارهاي اين غار مي توان تالار سفره عروس, درياچه، برزخ، باغ وحش، چهلچراغ و تالار زيبائيها را نام برد. شما میتوانید عکسهای زیبای این غار را از روی کروکی غارچال نخجیر مشاهده نمایید.

 




دهانه اصلی این غاردارای 10 متر عرض و بین 10 تا 40 متر ارتفاع است که هر بیننده ‌ای با گذر از این دهانه و ورود به غار به حیرت و تفکرفرو می ‌رود.

این غار دارای یک شاخه‌ اصلی و چند شاخه فرعی است که تا کنون توسط افراد محلی و غار نوردان مجرب در حدود 4 کیلومتر از آن شناسایی شده و پیش بینی می شود حدود 8 تا 10 کیلومتر عمق داشته باشد. تاکنون بالغ بر 2هزار متر فضای خشک در محوطه درونی این مجموعه شناسایی شده ‌است که عموما "کریستالیزه" بوده و تزئینات بلوری و اسفنجی کف، دیوارها و سقف آن از ناب ترین نمونه‌ های موجود جهان است. دست خلاق طبیعت طی میلیون‌ها سال با مدد از شرایط خاص‌ آب وهوایی ‌و جغرافیایی درون غار، دهلیزها، دالان ها، کریدورها، تراس ها و حوضچه‌ های بی ‌نظیری را به وجود آورده که بازتاب نور از منشورهای بلور"کلسیت" در کنار آویزه ‌های پر حالت آن هر بیننده ‌ای را متحیر و مبهوت می‌ کند.


در گنجینه شگفتی این غار اسرارآمیز ، سنگ‌ های تزئینی با اشکال متنوع مانند عقاب، لاک پشت، گوزن، انسان، کبوتر و تندیس های عظیم ‌الجثه بلورین ایجاد شده است که بیشتر آنان از جنس آهک است. وجود یک دریاچه در بخش انتهایی و زیردست غار که دیواره، سقف و پیکره ‌های اسرار آمیزآن را سنگ‌ های عجیب محاصره کرده، زیبایی زاید الوصفی به این غار داده ‌است.

تهویه ‌طبیعی هوای درونی غار در فصول تابستان و زمستان یکی دیگر از عجایب این غار شگفت انگیزاست، در تابستان خنک و در زمستان گرم است و هیچ گاه در این مجموعه بازدید کنندگان با کمبود اکسیژن روبرو نمی ‌شوند. رسوبات دولومیتی با رنگ آمیزی جاذب در جای ‌جای غارپتانسیل عظیمی ‌از اسفنج های بلورین و کریستاله، باغهای مرجانی و مخروط های گل کلمی شکل را خلق کرده است.


تالارهای "عروس" ، "گل کلمی" ، "آبشارگلی" ، "فرسنگ" و "هیولا" از جمله بخش های دیدنی این غار نادر و عجیب است.

منبع:گزارش گروه چکاد




mehdi goli ecotour leader of ISFAHAN IRAN


چالشتر قلعه خوانین پارسی

قلعه چالشتر در استان چهار محال و بختیاری تلفیقی از معماری دوران قاجار با معماری اروپایی است كه با ستونهایی ایستاده از سنگ و نقش برجسته‌های دیدنی خودنمایی می‌كند.

قلعه چالشتردر پنج كیلومتری شهركرد به عنوان یك اثر باشكوه از نظر معماری و هنری حجاری در ایران است. این قلعه در منطقه چالشتر واقع شده كه در دوره صفویه مركز حكمرانی چهارمحالی‌ها بوده كه به وسیله كلانتران روستاها و مناطق تحت سیطره خود را كنترل می‌كردند و پس از انتصاب حسین قلی خان به عنوان ایلخان بختیاری، در اواسط حكومت ناصرالدین شاه، حكمرانان این منطقه از حاكمیت بر چالشتر خلع و به زمین داران بزرگ تبدیل شدند. مجموعه قلعه تاریخی چالشتر كه به قلعه خانی مشهور می‌باشد، ‪ ۱۱۰‬سال پیش در چالشتر احداث شده و در یكی از سرستونهای سنگی این مجموعه ، تاریخ ساخت آن به سال ‪۱۳۲۱‬هجری قمری حك شده است.

مجموعه تاریخی چالشتر شامل سر در سنگی، خان‌نشین ، اندرونی ، حمام ، انبارها و اصطبلها است و قلعه عیانی و خان‌نشین این مجموعه تاریخی دارای ‪ ۳۸‬ستون سنگی با سر در و ایوان می‌باشد. از اره سنگی منقوش این مجموعه قلعه شامل نقوش افسانه‌ای و اسطوره ای، زندگی روزمره،گل وگیاه،گل و گلدان، گل و مرغ، نقوش پیچش گیاهی و نقوش فرشته است واین نقوش به صورت ماهرانه و زیبا خلق شده و در برخی موارد به صورت برجسته حجاری شده است.

قلعه چالشتر

قلعه چالشتر به عنوان یکی از آثار تاریخی و گردشگری چهارمحال وبختیاری واقع در شهرکرد ،مجموعه ای از تاریخ، هنر و زیبایی را در خود جای داده ست.

 

دراین مجموعه قلعه، اندرونی با یك دالان به قسمت خان‌نشین ارتباط داشته و ایوان آن دارای ‪ ۱۰‬ستون سنگی است و ایوان با آجركاری وكاشی معرق در لچكی‌ها و پیشانی بنا با ازاره‌های سنگی منقوش شامل درختان تاك،گل و گلدان ،گل و مرغ و سرو و كاج تزئین شده است. اتاقهای این مجموعه قلعه نیز با نقوشی به سبك نقاشی لندنی كه تلفیقی از هنر نقاشی ایرانی و غربی است، مزین است و این سبك نقاشی كه در دوره قاجار به اوج خود می‌رسد شامل نقوش گل و گلدان،افسانه لیلی و مجنون و نقوش اسلامی شامل یوسف و زلیخا به همراه خط نوشته‌ای از آیات قرآن است.

در بخشی از سر درهای این مجموعه قلعه، همچنین معماری سنتوری كه به صورت مثلثی شكل با نقوشی به سبك شیر و شكر است، به چشم می‌خورد و حمام قلعه تاریخی چالشتر نیز مزین به كاشی آبی فیروزه‌ای و سفید سربی بوده است.

قلعه چالشتر

سقف اندرونی این قلعه به صورت قابهایی از چوب گردو است و درها و پنجره های اتاقهای این مجموعه نیز از جنس چوب گردو به صورت گره چینی شده می‌باشد و این مجموعه قلعه دارای پنج ایوان است و پنج اتاق نیز در اندرونی آن وجود دارد و در مجموع دارای ‪ ۴۰‬ستون است.




mehdi goli ecotour leader of ISFAHAN IRAN

منبع:ایران

انواع سفرنامه02

سفرنامه های واقعی


محتوای این نوع از سفرنامه ها، شرح مسافرتهایی است که واقعاً عملی شده است و نویسندگان خاطرات خود و رخدادهایی را که در جریان سفر عیناً دیده و شنیده و با آنها مواجه شده اند، به رشته تحریر درآورده اند. نظیر سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی که شرح مسیر سفر دو هزار و دویست فرسنگی است از بلخ تا مصر، که از راه مرو و نیشابور و سمنان و ری و قزوین و آذربایجان و آسیای صغیر و شام و فلسطین و حجاز تا قاهره پایتخت مصر انجام می گیرد، همچنین مسیر برگشت اوست از این سفر که پس از آخرین زیارتش از خانه خدا در سال 442 هجری از راه طائف و یمن و لحساء و بصره و فارس و اصفهان به بلخ مراجعت می کند و جمعاً مدت هفت سال (از 437 تا 444 هجری) طول می کشد.

در این اثر که ناصر خسرو آن را با انشایی روان و دل انگیز نگاشته است، اطلاعات دقیق و ارزشمندی را از اوضاع جغرافیایی و تاریخی و آداب و رسوم مردم شهرهای مسیر مسافرت خود به دست می دهد.

ترجمه سفرنامه مارکوپولو جهانگرد ایتالیایی که با عنوان «عجایب» منتشر شده است، شامل شرح مسافرت او در قرن هفتم هجری، از راه آسیای صغیر و ایران به چین و گزارشی است از مشاهدات نویسنده در مسیر راه ابریشم از چین و ترکستان و مغولستان و قسمتی از جنوب شرقی آسیا.

سفرنامه ابن بطوطه (703-770 ه) سیاح معروف مراکشی، از جمله سفرنامه های واقعی است که نویسنده از سفرهای طولانی خود در شمال آفریقا و سرزمینهای مصر، شام، عراق، ایران و سه بار سفر او به مکه و زیارت خانه خدا و دیگر مشاهداتش از بحراحمر، یمن، آسیای صغیر، ماوراء النهر، افغانستان، هند بنگال و آسام تا چین و .... اطلاعات با ارزشی را نگاشته است.

از ویژگیهای این سفرنامه ها، بی پیرایگی و سادگی سبک نگارش در بیان وقایع می باشد. این بطوطه در سفرنامه خود: «چهره نگاری به کمال و صادق در تشریح اوضاع، وقایع و فرهنگ اجتماعی شهرها و کشورهایی است که از آنها بازدید می کند و چون فطره به مسایل مذهبی علاقه ای خاص دارد، در هر شهر و کشوری که وارد می شود، ابتدا اماکنی را مورد بازدید قرار می دهد که متعلق به اولیاء وبزرگان دین است.»




mehdi goli ecotour leader of ISFAHAN IRAN

انواع سفرنامه01

سفرنامه های خیالی تصویر این گونه از سفرنامه ها که اغلب به صورت قصه یا تمثیل بیان می شود، گزارشی از ذهنیات نویسنده است درباره امری باطنی و اعتقادی، نظیر آثاری چون کتاب اردا ویرافنامه، که موضوع آن سفر معنوی یا معراجی است که برای ارداویراف، مؤبد فرزانه زردشتی- معاصر اردشیر بابکان (224-241 م) پیش می آید و او ضمن این سیاحت روحانی، از جهنم و بهشت دیدار می کند و مشاهدات خود را بر اساس اعتقادات دین زردشت به رشته تحریر می کشد، مانند سیری که دانته ادیب نامور ایتالیایی (1265-132 م) در اثر معروف خود کمدی الهی به دوزخ و برزخ و بهشت دارد. یا سفرنامه های منظومی چون منطق الطیر فریدالدین عطارو مصباح الارواح شمس الدین محمد بردسیری کرمانی (قرن ششم هجری) که اولی قصه رمزی است از سفر پر رنج عارف سالک و گذشتن او از هفت شهر عشق، و دومی شرح مشاهدات و منازل سیر و سلوک را به وی نشان می دهد. سیاحتنامه سه جلدی ابراهیم بیک، نوشته زین العابدین مراغه ای (1255-1328 ه، ق) که شرح سفر خیالی ابراهیم بیک فرزند یکی از تجار برزگ آذربایجان مقیم مصر می باشد. در این کتاب، ابراهیم بیک پس از مرگ پدر و به توصیه او همراه با له له اش یوسف عمو، به آرزوی زیارت مشهد مقدس، از بندر اسکندریه مصر به استامبول می رود و از راه باطوم، تفلیس، باکو، انزلی، ساری، مشهدسر، عشق آباد رهسپار مشهد می شود. او «در این خط سیر طولانی، آنچه را دیده و آنچه را به سرش آمده تفصیل می نگارد و به مناسبت همان واقعه و پیش آمد، اوضاع کلی مملکت را به باد انتقادی می گیرد و پس از پایان سرگذشت خود در هر شهر و محل، خلاصه ای زیر عنوان «این است اجمال سیاحت قزوین یا مراغه یا جاهای دیگر» از اوضاع و عادات و گرفتاریها و بدبختیهای آن جا ذکر می کند و تقریباً همه جا با این عبارت خاتمه می دهد که «مرده اند، ولی زنده وزنده اند ولی مرده.... این سیاحتنامه درواقع دائره المعارف جامع اوضاع ایران در اواخر قرن سیزدهم هجری است که با قلمی تند و بی پروا و بی گذشت تحریر شده است.» ترجمه کتابهایی نظیر بیست هزار فرسنگ زیر دریا، دور دنیا در هشتاد روز، مسافرت به مرکز زمین، نوشته ژول ورن (Jules Verne) رمان نویس فرانسوی (1828-1905 م)از نوع سفرنامه های تخیلی علمی به شمارمی رود.

کرکس میعاد گاه کوهنوردان اصفهانی

کوه کرکس :از جاذبه هاي مهم اين منطقه مي باشد . کوه کرکس در جنوب غربي شهرستان نطنز واقع شده و ارتفاع آن از سطح دريا ۳۸۹۵ متر  مي باشد . کوه کرکس از جمله کوههاي بلند در مرکز ايران مي باشد . بر همين اساس در همه فصول ورزشکاران کوهنورد زيادي براي فتح اين قله به اين منطقه مي روند . کوه کرکس از جمله کوههاي زيستگاه حيوانات نيز مي باشد.

گیاهان رشته کوه کرکس: در رشته کوه کرکس گیاهان زیر را می توان به کم و بیش یافت. درخت های خود رو مانند انجیر کوهی ، بُند ، بادام کوهی ، بید ، زرشک و گیاهانی همچون انواع گون ، درمنه ، آنغوزه ، باریچه ، آویشن ، گزنه ، ریواس  ، بادونه ، خطمی ، گل پر ، زیره سیاه ، پودنه ، مرزن جوش و ...

حیوانات رشته کوه کرکس: بز کوهی ، قوچ ، میش ، گراز ، پلنگ ، سمور کوهی ، روباه ، گرگ ، شغال ، جوجه تیغی ، خرگوش ، انواع مارها ، انواع سوسمار ها ، کفتار ، لاک پشت و پرندگانی همچون باز شکاری ، عقاب ، کبک ، تیهو ، فنج کوهی ، گنجشک کوهی ، زغن و ...

به علت شکار بی رویه بز و قوچ و گراز نسل حیواناتی چون پلنگ و کفتار در این منطقه روبه نابودی است.پلنگ کرکس به خاطر زیبایی خاصی که دارد یکی از معروف ترین پلنگ های دنیا است.

روستاهای دامنه ی کرکس:

الف) روستاهای دامنه شمال غربی و شمالی:

1-روستا های دره ی ابیانه : یارند ، کمجان ، برز ، طره و ابیانه که بسیار زیبا و دیدنی است و تاریخ و فرهنگی کهن دارد.

2- روستاهای دره ی چیمه رود:روستای هنجن ، چیمه رود ، ولوجرد ، تکیه سادات ، فریزهند ، بیدهند

بین روستاهای تکیه سادات و فریزهند مسیری جنگلی بطول 3 کیلومتر می باشد.

این روستاها پیشینه ی تاریخی و قدمتی چند هزار ساله دارند. همچنین این روستاها دارای دیدنی ها و جاذبه های طبیعی بسیار می باشند.از زیبایی های این مناطق می توان چنار ها ، گردو ها و بید های کهن ، زیارت ها ، ساختمان ها ، چشمه ها و دیگر مناظر نام برد. چشمه ی آب سرخ روستای فریز هند که از دل دو تخته سنگ می جوشد یکی از هزاران دیدنی های این منطقه می باشد. در روستای یارند دو درخت چنار به قدمت 800 سال و در روستای فریز هند درخت گردویی به قدمت 900 سال وجود دارد.




mehdi goli ecotour leader of ISFAHAN IRAN